مثالهای قرآن
1. مانند و شبیه:
«كسانى كه مكلف به تورات شدند ولى حق آن را ادا نكردند، مانند درازگوشى هستند كه كتابهایى حمل مىكند...»
2. حکایت و داستان:
«و براى آنها، اصحاب قریه (انطاكیه) را مثال بزن هنگامى كه فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند.»
3. عبرت پذیری:
«و آنها را پیشگامان (در عذاب) و عبرتى براى دیگران قرار دادیم.»
4. الگو و نمونه:
«إنْ هُوَ إِلاَّ عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَیْهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلاً لِبَنی إِسْرائیلَ »[7]
«مسیح فقط بندهاى بود كه ما نعمت به او بخشیدیم و او را نمونه و الگویى براى بنى اسرائیل قرار دادیم.»
ب. الگوی فاسد و بد؛ مانند همسران حضرت نوح و لوط (ع):
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما...»[8]
«خداوند براى كسانى كه كافر شدهاند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خیانت كردند...»
5. صفت؛ مانند توصیف بهشت و جهنم:
«توصیف بهشتى كه به پرهیزگاران وعده داده شده، (این است كه) نهرهاى آب از زیر درختانش جارى است، میوه آن همیشگى، و سایهاش دائمى است این سرانجام كسانى است كه پرهیزگارى پیشه كردند و سرانجام كافران، آتش است!»
صورتهای بیان مثل در قرآن
1. واژه "مثل" ضمن آیات صریحا ذکر شده است؛ مانند :
2. واژه "مثل" در کنار واژه "ضرب" آمده است؛ مانند :
3. با حرف "ک" تشبیه بیان شده است؛مانند:
«سپس دلهاى شما بعد از این [واقعه] سخت گردید، همانند سنگ، یا سختتر از آن...»
4. گاهی در آیه کلمه" مثل" و حرف" ک" وجود ندارد ولی از سیاق عبارت و مفهوم
«إِنَّ الَّذِینَ كَذَّبُواْ بِایَاتِنَا وَ اسْتَكْبرَواْ عَنهْا لَا تُفَتَّحُ لهَمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ لَا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتىَ یَلِجَ الجْمَلُ فىِ سَمِّ الخْیَاطِ...»[14]
«كسانى كه آیات ما را تكذیب كردند، و در برابر آن تكبّر ورزیدند، (هرگز) درهاى آسمان به رویشان گشوده نمىشود و (هیچ گاه) داخل بهشت نخواهند شد مگر اینكه شتر از سوراخ سوزن بگذرد!..»
گونه های مثلهای قرآن به لحاظ صراحت و عدم صراحت[15]
1. امثال واضحه (امثال ظاهره): امثالی هستند که به نحوی از انحاء به مثل
است.
2. امثال غیر واضحه: امثالی هستند که ظاهر عبارت صراحتی بر مثل بودن آنها ندارد
«وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یخَرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِى خَبُثَ لَایخَرُجُ إِلَّا نَكِدًا...» [16]
«سرزمین پاكیزه (و شیرین)، گیاهش به فرمان پروردگار مىروید امّا سرزمینهاى بد طینت (و شورهزار)، جز گیاه ناچیز و بىارزش، از آن نمىروید...»
انواع امثال ظاهره
1. تشبیهات تمثیلی:
«كسانى كه مكلف به تورات شدند ولى حق آن را ادا نكردند، مانند دراز گوشى هستند كه كتابهایى حمل مىكند...»
نکته قابل توجه در مورد تشبیهات تمثیلی آن است که مفاهیم و پیام های موجود در آن از طبیعت وپدیدههایش و نیز قوانین تکوینی موجود در هستی الهام گرفته است در این میان صحبت از حیات انسانی، حیوانی، نباتی و حتی مصنوعات بشری در قالب مثل به میان آمده است حیواناتی همچون عنکبوت، پشه، الاغ، مگس، شتر و...در این گونه آیات تمثیلی مطرح شده است.
2. مثلهای مقایسهای:
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَّجُلًا فِیهِ شُرَكاَءُ مُتَشَاكِسُونَ وَ رَجُلًا سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلا...»[18]
«خداوند مثالى زده است: مردى را كه مملوك شریكانى است كه درباره او پیوسته با هم به مشاجره مشغولند، و مردى كه تنها تسلیم یك نفر است آیا این دو یكسانند؟... »
قرآن با این مثل حال مشرک و موحد را بیان کرده است چرا که مشرک، در فرمان پذیری از دستورهایِ متضاد خدایان متعدد، متحیر است ولی موحد تنها مطیع خدای واحد است و از او دستور میگیرد.
3. مثلهای توصیفی:
«توصیف بهشتى كه به پرهیزگاران وعده داده شده، چنین است: در آن نهرهایى... از عسل مصفّاست، و براى آنها در آن از همه انواع میوهها وجود دارد و (از همه بالاتر) آمرزشى است از سوى پروردگارشان...»
4. مثلهای تاریخی:
پندپذیری دیگر ملل عالم گشت.
«فَلَمَّا ءَاسَفُونَا انتَقَمْنَا مِنْهُمْ... فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفًا وَ مَثَلًا لِّلاَخِرِینَ »[20]
«امّا هنگامى كه ما را به خشم آوردند، از آنها انتقام گرفتیم ...و آنها را پیشگامان (در عذاب) و عبرتى براى دیگران قرار دادیم.»
فلسفه مثالهای قرآنی
قرآن، بیان مسائل بلند و عمیق در افق فکر و فهم مردم است.[21]مانند:
«اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَوةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فىِ زُجَاجَةٍ ... وَ اللَّهُ بِكلّ شىَْءٍ عَلِیمٌ »[22]
«خداوند نور آسمانها و زمین است مثل نور خداوند همانند چراغدانى است كه در آن چراغى (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابى قرار گیرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون یك ستاره فروزان، این چراغ با روغنى افروخته مىشود كه از
درخت پربركت زیتونى گرفته شده كه نه شرقى است و نه غربى (روغنش آن چنان صاف و خالص است كه) نزدیك است بدون تماس با آتش شعلهور شود نورى است بر فراز نورى و خدا هر كس را بخواهد به نور خود هدایت مىكند، و
خداوند به هر چیزى داناست.»
قرآن با ذكر یك مثال زیبا و دقیق چگونگى نور الهى را در این آیه برای عموم مردم بیان کرده است.
انسانها باید مَثَل را پلی برای رسیدن به اوج ممثل قرار دهند زیرا ماندن در محدوده مثل، مانند زندگی کردن بر روی پل است و چون مثل در حقیقت همانند ریسمانی است برای بر آمدن بر قله معرفتِ ممثّل، توقف در حد مثل مانند این است که کوهنوردی، طناب آویخته از قله کوه را در دست بگیرد، ولی بالا نرود.[23]
مومنان و کافران در برابر مثالهای قرآن
برخورد مومنان و کافران در برابر مثالهای قرآنی یکسان نبوده است مخالفین قرآن میگفتند شأن خداوند به گونهای است که نباید به مگس و عنکبوت و مانند آن مثل بزند؛ زیرا اینها موجودات پستی هستند و تناسبی با بزرگی خداوند ندارند.[24]
خدای سبحان درپاسخ به این اشکال ظاهر بینانه می فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحْىِ أَن یَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِینَ كَفَرُواْ فَیَقُولُونَ مَا ذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَاذَا مَثَلًا یُضِلُّ بِهِ كَثِیرًا وَ یَهْدِى بِهِ كَثِیرًا وَ مَا یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِین» [25]
«خداوند از این كه (به موجودات ظاهرا كوچكى مانند) پشه، و حتى كمتر از آن، مثال بزند شرم نمىكند. (در این میان) آنان كه ایمان آوردهاند، مىدانند كه آن، حقیقتى است از طرف پروردگارشان و اما آنها كه راه كفر را پیمودهاند، (این موضوع را بهانه كرده) مىگویند: منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟! (آرى،) خدا جمع زیادى را با آن گمراه، و گروه بسیارى را هدایت مىكند ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مىسازد!»
بنابراین، اعتراض کافران به نحوه تمثیل قرآن درست نیست چون تعدد و تنوع معارف، تعدد و تنوع تمثیل است، علاوه بر اینکه حقیر بودن چیزی به ظاهر و کوچکی جثه و اندام آن نیست.[26]
امام صادق (ع) می فرماید:
«خداوند به پشه مثال زده است با اینكه از نظر جسم بسیار كوچك است، ولى ازنظر ساختمان همان دستگاههایى را دارد كه بزرگترین حیوانات (خشكى) یعنى فیل دارا است و علاوه بر آن دو عضو دیگر (شاخكها و بالها) در پشه است كه فیل فاقد آن است.»[27]
هدف از تمثیل در زبان قرآن
1. تذکر:
«... و خداوند براى مردم مثلها مىزند، شاید متذكّر شوند (و پند گیرند)»
2. تفکر:
«اینها مثالهایى است كه براى مردم مىزنیم، شاید در آن بیندیشید»
3. ادراک:
«اینها مثالهایى است كه ما براى مردم مىزنیم، و جز دانایان آن را درك
نمىكنند.»
از آیات یاد شده نتیجه گرفته میشود که سه مرحله را در تأثیرگذاری مثلها
برانسان می توان شناخت:
اول؛مرحله تذکر و یادآوری است که حقیقت پیام الهی در خاطر مرور میشود.
دوم؛مرحله اندیشه و تفکر است که به موضوع مثل و حکمت آن اندیشیده می
شود.
سوم؛مرحله ادراک است که با تفکر، حقایق شناخته و درک می شود.[31]
پینوشتها:
[1] . ابن منظور؛ لسان العرب ماده«مثل»
[2] .سبحانی، جعفر؛ الامثال فی القرآن الکریم، قم، موسسه امام صادق، 1420ق، چاپ اول، ص16
[3] .حکمت، علی اصغر؛ امثال قرآن، تهران، انتشارات بنیاد قرآن، 1361، چاپ اول، ص120
[4] . جمعه/5.
[5] . یس/13.
[6] . زخرف/56.
[7] . زخرف/59.
[8] . تحریم/10.
[9] . رعد/35.
[10] . بقره/261.
[11] . زمر/29.
[12] . بقره/74.
[13] . اسماعیلی، اسماعیل، امثال القرآن، تهران، انتشارات اسوه، 1368، چاپ اول، ص 116
[14] . اعراف/40.
[15] . همان ص 643 ،امثال القرآن ؛سبحانی جعفر، ص33
[16] . اعراف/58.
[17] . جمعه/5.
[18] . زمر/29.
[19] . محمد/15.
[20] . زخرف55-56.
[22] . نور/35.
[23] . جوادی آملی، عبدالله؛ تسنیم، چاپ اول، ج2، ص 328.
[24]. جوادی آملی، عبدالله؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، نشر اسراء، 1378چاپ دوم، ج1ص434
[25] . بقره/26.
[26]. همان، ص435
[27]. طبرسى، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1372ش، ج1ص167
[28] . ابراهیم/25.
[29] . حشر/21.
[30] . عنکبوت/43.
[31] . مثالهای زیبای قرآن، ص17
6. مکارم شیرازی، ناصر؛ مثالهای زیبای قرآن، تهیه وتنظیم ابو القاسم علیان نژادی، انتشارات نسل جوان، 1378 ،چاپ اول، ص13
قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ "