خطر انحراف دانشمندان، در قرآن!!

تهدید و هشدارهای قرآن نسبت به پیامبر، به منظور جلوگیری از بروز و رشد غلوّگرایی و نسبت ناروای خدایی به اولیاست. آن گونه که در ادیان دیگر، مردم به غلوّ، عیسی علیه السلام را فرزند خدا و فرشتگان را دختران خدا می‌دانستند.

وَلَئِنْ أَتَیْتَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ بِكُلِّ آیَةٍ مَّا تَبِعُواْ قِبْلَتَكَ وَمَا أَنتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُم بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم مِّن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذَاً لَّمِنَ الظَّالِمِینَ (بقره ـ 145)

و (ای پیامبر!) اگر هر گونه آیه، (نشانه و دلیلی) برای (این گروه از) اهل کتاب بیاوری، از قبلهء تو پیروی نخواهند کرد، و تو نیز پیرو قبله آنان نیستی، (همانگونه که) بعضی از آنها نیز پیرو قبله دیگری نیست. و همانا اگر از هوسهای آنان پیروی کنی، پس از آنکه علم (وحی) به تو رسیده است، بی‌شکّ در این صورت از ستمگران خواهی بود.

این آیه، از عناد و لجاجت اهل کتاب پرده برداشته و سوگند یاد می‌کند که هر چه هم آیه و دلیل برای آنان بیاید، آنها از اسلام و قبله ی آن پیروی نخواهند کرد. چون حقیقت را فهمیده‌اند، ولی آگاهانه از پذیرش آن سر باز می‌زنند.

ادامه نوشته

چگونه می توان لایق دریافت رحمت خدا شد؟

 

رحمت در خداوند متعال معنایش افاضه‌ی خیر بر مُستحقِّ خیر است، آن هم به مقدارى كه او استحقاق آن را دارد؛ یعنی خداوند متعال بسته به زمینه و ظریفیت پذیرش خیر، به هر کس و هر چیز، خیر (رزق مادی و معنوی) به او عنایت می کند که این معنای رحمت خداوند است.

معنای رحمت

«رحمت» برگرفته از ریشه «رحم» به معنای مهربانی و دلسوزی بسیار است. [1] «رحم» و «رحمت» وقتی درباره انسان به کار می رود به همین معناست؛ یعنی دلسوزی و دل نازکی و مانند آن، نسبت به فرد یا چیزی، که سبب می شود انسان به آن که قابل ترحّم است مهربانی و دلسوزی کند؛ اما این وصف به این شکل، صفتى است جسمانى و مادى كه خداوند متعال از داشتن آن منزّه است.

ادامه نوشته

حقوق محرومان در اموال بهشتیان

خداوند در دارایی های توانگران، بجز خمس و زکات، حقوقی دیگر واجب و مقرر کرده است، وَالَّذِینَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ * لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ

و آن حق معلوم و معین چیزی است که هر کس وظیفه خود می داند از مالش بپردازد؛ و او باید به اندازه توان و وسعت مالی اش ، آن مقدار را بر خود واجب شمارد و بسته به میل خودش ، هر روز یا هر جمعه یا هرماه بپردازد.

«وَالَّذِینَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ * لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ » [سوره معارج/آیات 25،24]

و همانان كه در اموالشان حقّى معلوم است، براى سائل و محروم.

دو نکته درباره آیه:

«حقِ معین» زکات واجب نیست؛ زیرا این آیه در مکه نازل شده و حکم وجوب زکات در مدینه و در سال دوم هجری قمری وضع شده است.

ادامه نوشته

علت تعبیرات مختلف از عذاب روز قیامت چیست؟

تعابیر متعدد و مختلف از عذاب در آیات الهی، به اقتضای فصاحت قرآن و رساندن مطلب به غایت بلاغت برای تأثیر بیشتر در نفوس مردم صورت گرفته است.

در این مقاله به دو شبهه که در مورد آیات قرآن کریم وارد کرده اند پاسخ می گوییم:

1 ـ آیا آیه‌ی دوم سوره فتح که به پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: گناهان (ذنوب) قبل و بعد تو را می‌بخشم، دلیل بر این نیست که ایشان نیز گناه داشته‌اند؟

معنای «ذنب» گناه نیست. بلکه به معنای «دنباله و تبعات بد» است. گناه به نافرمانی امر خداوند و معصیت در مقابل او اطلاق می‌گردد، اما «ذنب» به هر عملی که بتواند آثار بدی به دنبال آورد گفته می‌شود.

لذا اگر چه هر گناهی چون آثار و عواقب بدی در دنیا و آخرت به دنبال دارد ذنب است، اما هر ذنبی، یعنی هر فعلی که بتواند آثار ناخوشایندی به دنبال داشته باشد،‌ نیست. و بسیار اتفاق می‌افتد که یک عمل درست و خوب نیز آثار و عواقب ناخوشایندی به دنبال داشته باشد. مثل این که مأموری مجرمی را دستگیر می‌کند و یا یک قاضی به عدالت وی را محکوم می‌کند، اما او پس از آزادی به قصد انتقام، نقشه‌ی ترور وی را می‌کشد.

ادامه نوشته

صفت مشترک منافق و شیطان

یکی از صفات رذیله متعلق به قوه عاقله مكر و حیله كردن است و مراد از آن جستن راههاى پنهان‏است براى اذیت رساندن به مردم. براى مكر، مراتب بى‏نهایت است و اقسام بى‏غایت، بعضى از آنها چندان مخفی نیستند. ولى بعضى چنان پوشیده‏ و پنهان است كه زیركان به آن بر نمى‏خورند.  

مکر در لغت به معنای تدبیر برای ضرر رساندن(1) یا حیله گری در نهان آمده؛(2) یعنی منصرف کردن غیر، از تصمیم خودش به وسیله ی نیرنگ.(3)

مکر زدن به خدا از نگاه قرآنی

مکر غیر خداوند در قرآن کریم در برابر حق است که گاهی در برابر خداوند بیان شده، گاهی در برابر پیامبران و گاهی در برابر مۆمنان؛ اما سۆال اینست که آیا مکر زدن به خداوند امکان دارد؟ و اگر ممکن است، منظور از آن چیست؟

ادامه نوشته

پاسخ به چند سۆال پیرامون داستان حضرت آدم(علیه السلام)

و گفتیم: ای آدم تو و همسرت در بهشت آرام گیرید و از آن به فراوانی از هر جا که خواستید بخورید و نزدیک این درخت مشوید که از ستمگران خواهید شد. (سوره بقره / آیه 25)

در ادامه به شرح و بیان آیه 35 سوره بقره می پردازیم و با تتبع در تفاسیر به سوالات زیر پاسخ می دهیم.

بهشتی که حضرت آدم و حوا در آن سکنی گزیدند، کدام بهشت بود؟ بهشت موعود یا باغی از باغ‌های دنیا؟

از آن جا که:

1- بهشت موعود نعمت جاودان است و بیرون رفتن از آن ممکن نیست.

2- ابلیس بی ایمان را در آن راهی نخواهد بود، بعد از سرپیچی او از سجده کردن بر آدم خداوند شیطان را از بهشت اخراج کرد و فرمود: «فَاخرُج مِنهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ»

3- بهشت جای لغو و گناه و نیرنگ نیست: «لَّا لَغوٌ فِیهَا وَلاَ تَأثِیمٌ»

ادامه نوشته

چرا می‌گوییم قرآن معجزه است؟

قرآن از نظر محتوا و بیان معارف الهی، معجزه است. شیوه سخن گفتن قرآن طوری است که با آنچه بشر، تا کنون شنیده و گفته، تفاوت زیاد دارد و زیبایی ظاهر و شیرینی بیان آن را هیچ کلامی ندارد.

باید معنا و حقیقت اعجاز و معجزه و شرایط آن ذکر شود تا ببینیم آیا این شرایط در قرآن موجود است. حقیقت اعجاز، جز این نیست که مدّعی نبوت، عمل خارق‌العاده را انجام دهد و دیگران را برای همانند آن دعوت کند، اما آنان از آوردن مانند آن عاجز و ناتوان باشند. (1) قیود و شرایط مذکور در قرآن مجید دیده می‌شود، یعنی پیامبر اسلام با معجزه قرآن، ادعای نبوت کرد و مردم را به هماوردی (تحدّی) فرا خواند تا جایی که حاضر شد، کافران تنها یک سوره بیاورند و از تمام جهانیان برای ساختن سوره کمک بگیرند. (2) چهارده قرن است که این ندا در گوش جهانیان طنین‌انداز است، ولی کسی نتوانسته است در صحنه مبارزه، گام بگذارد یا موفق شود.

اعجاز قرآن صورت‌های مختلفی دارد:

1- اعجاز طریقی:

یعنی قرآن که حاوی هدف بلند و سخنان حکیمانه است، از طرف شخصی که امی بود و خواندن و نوشتن را نمی‌دانست، آورده شد.

ادامه نوشته

تمسخر یا مزاح؟!  

شوخی و مزاح امری است که در بین مردم ـ به ویژه جوانان ـ طرفداران فراوانی دارد.

خدای متعال انسان را آفرید و ارزشی ویژه برای او قرار داد و او را اشرف مخلوقات عالم نامید. این آفریده والا مقام برای خداوند ارزشی ویژه دارد و دوست ندارد کسی شأن انسانی وی را لکه‌دار سازد.

از این روی به انسان‌ها طریقه برخورد صحیح داشتن با یکدیگر را آموزش داده و به آنان فرمان می‌دهد مبادا یکدیگر را به بهانه‌های ظاهری مسخره کنید که شما از کنه وجود یکدیگر بی‌اطلاع هستید:

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن یَكُونُوا خَیْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أَن یَكُنَّ خَیْرًا مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ وَمَن لَّمْ یَتُبْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ»؛ «اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، نباید قومى قوم دیگر را ریشخند كند، شاید آنها از اینها بهتر باشند، و نباید زنانى زنانِ [دیگر] را [ریشخند كنند]، شاید آنها از اینها بهتر باشند، و از یكدیگر عیب مگیرید، و به همدیگر لقب هاى زشت مدهید چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان. و هر كه توبه نكرد آنان خود ستمكارند.»(حجرات/11)

در الدر المنثور آمده است که این آیه درباره عده‌ای از بنی تمیم نازل شد که بلال، سلمان، عمار، خباب، صهیب، ابن فهیره و سالم مولای ابی حذیفه را مسخره می‌کردند.

ادامه نوشته