رابطه میان عدالت خداوند و نابودی همه اعمال نیک!!

نکته اساسی که قرآن به مومنان هشدار می دهد اینکه اعمالشان را تا آخر عمر نگهداری کنند . به تعبیردیگر اصل عمل مطلبی است و نگاهداری آن مطلبی مهم تر . یک عمل پاک و سالم و مفید عملی است که از آغاز سالم و بی عیب باشد و ازآن تا پایان عمر محافطت و مراقبت بشود

کشاورزی بذر بسیار مرغوب و عالی تهیه می کند در زمین حاصلخیزی این بذر را می کارد شبها و روزها به مراقبت و نگهداری از این بذرها می پردازد . بذرها تبدیل به جوانه می شوند ، رشد می کنند و تبدیل به گندم زار بسیار زیبا می شوند. محصول آماده برداشت است .

همین که روز درو محصول نزدیک شد کشاورز با دیدن سنبله های آفت زده گندم شوکه می شود و تمام سرمایه  اصلی خود را در معرض تباهی و نابودی می بیند.

همین امر در اعمال و رفتار ما نیز مصداق عینی دارد .آفت زدن محصول اعمال صالح و اذکار و یاد خداوند احباط نام دارد .

احباط در لغت به معنای باطل کردن است و در اصطلاح قرآنی به معنای گناهانی است که موجب از بین رفتن اعمال نیک و پسندیده می شود . واژه حبط 16 بار در قرآن تکرار شده مواردی مانند کفر و شرک ، نفاق ، تکذیب آیات خداوند در روز قیامت ، بی احترامی به رسول همه و همه مواردی است که بر اعمال ما آفت می زند و آن را تباه و نابود می سازد .

ادامه نوشته

بازبینی رخدادهای قیامت

در قیامت، بازپرسی همگانی و عمومی است و حتی از پیامبران خدا نیز سۆال می شود: « فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلینَ»؛ « به یقین، (هم) از کسانی که پیامبران به سوی آن ها فرستاده شدند، سۆال خواهیم کرد؛ (و هم) از پیامبران سۆال می‏ کنیم»

پس از پایان یافتن مرحله رستاخیز (ویرانی جهان) مرحله دوم آغاز می شود و برای رسیدگی به اعمال انسان ها که همه در پرونده اعمال آن ها صبت شده، دادگاه عدل خداوند تشکیل و به تمام آن ها رسیدگی می شود. خداوند در این باره می فرماید: « وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا»؛ «و فرمان پروردگارت فرا رسد و فرشتگان صف در صف حاضر شوند»(1) و اطراف حاضران در محشر را می گیرد و آماده اجرای فرمان حقند.(2)
ادامه نوشته

بررسي زشتي و آثار زيانبار ربا از ديدگاه اسلام

يكي از مفاسد اقتصادي رباخواري است. رباخواري، عامل بسياري از بحران هاي اقتصادي در جوامع است؛ زيرا از گردش سالم و صحيح اقتصادي در جامعه جلوگيري مي كند و مانع توليد و رشد و شكوفايي اقتصادي مي شود. از آنجايي كه اقتصاد، مايه قوام جامعه است و خداوند آن را در كنار اعتقادات به عنوان يكي از اصول اسلام مطرح ساخته و ماموريت انساني را شكوفايي اقتصادي و تمدني دانسته است؛ هرگونه اخلال در نظام اقتصادي سالم را به عنوان جنگ عليه خود دانسته و به شدت به مقابله رباخواران رفته و آنها را در دنيا و آخرت به عذاب وعده داده است.
نويسنده در مطلب حاضر با مراجعه به آيات و روايات بر آن است تا گوشه اي از تاثيرات زيانبار رباخواري را تبيين كند و آثار آن را در شخص و جامعه در دنيا و آخرت بيان نمايد.
رباخواري، فساد بزرگ اقتصادي
شايد كمتر عمل فاسد اقتصادي همچون ربا، خشم الهي را برانگيزد. از اين رو آن را جزو گناهان كبيره و بزرگ قرار داده و براي مرتكب ربا و عده آتش جاودانه دوزخ فراهم آورده و او را كسي دانسته كه به جنگ خدا و رسول(ص) رفته است. (بقره، آيات 275 و 279)
رباخواري به سبب آنكه مانع گردش سالم اقتصاد در جامعه است، بزرگ ترين ضربه را به بنياد جامعه وارد مي سازد؛ چرا كه اقتصاد، مايه قوام جامعه است (نساء، آيه 5) و هرگونه اخلال گري و افساد در امور اقتصادي به معناي اخلال در جامعه و افساد در زمين است؛ زيرا اگر اقتصاد در جامعه از ميان برود، جامعه از درون دچار فروپاشي مي شود و اهداف آفرينش كه از طريق جامعه انساني قابل دسترسي و تحقق است، دور از دسترس و دست نيافتني خواهد شد.

ادامه نوشته

تر و خشک‌هایی که با هم نمی‌سوزند!

ممکن است در دنیا به علت بعضی از بی عدالتی ها و سوء مدیریت ها گاهی تر و خشک با هم سوخته می شوند اما این مسئله در قانون الهی به هیچ وجه راهی ندارد و در سنت خداوند تر و خشک با هم نمی سوزند .

یکی از ضرب المثل های رایج بین ما ایرانی ها این است که تر و خشم با هم می سوزند ،اینکه اگر بلایی نازل شود ،اگر اتفاقی بیفتد خشک تر با هم می سوزند و فرقی نخواهد کرد ،چرا که طبیعت آتش این است که چوب های تر و خشک را با هم می سوزاند و فرقی بین آنها قائل نیست.

اما آیا به راستی این گونه است که همیشه تر و خشک با هم می سوزند؟

جواب این سوال این است که، اگر قضاوت ها و مدیریت ها همیشه به دست انسان باشد ممکن است به خاطر بعضی از مسائل از جمله شهوت جاه و مقام و شهرت و دشمنی با بعضی از افراد، فرقی بین تر و خشک نگذارد و همه را با هم بسوزاند و به قول شاعر:

وندر او پیر و برنا هیچ کس باقی نماند              آتش اندر بیشه چون افتد نه تر ماند نه خشک

چنانچه بارها و بارها حق کشی ها و نا عدالتی هایی دیده شده که ظالم و مظلوم در آن فرقی نداشته اند.

ادامه نوشته

چرايي دشمني با آمريكا و اسرائيل از منظر قرآن

شايد براي برخي ها اين امرغيرمنطقي و نابخردانه باشد كه انسان يا جامعه اي يا كشوري با ملتي يا نظام سياسي دشمني ورزد و به هيچ وجه حاضر به كنار آمدن با آن يا مذاكره و گفت وگو و معامله با آن نشود. به نظر مي رسد كه چنين رفتار و رويه اي به دور از عقلانيت و انسانيت باشد؛ چرا كه هرگز دشمني و كينه جويي نمي تواند پايدار باشد و در نهايت روزي بايد اين جنگ و دشمني به صلح بينجامد و دشمنان بر ميز مذاكره نشسته و از در صلح و سازش وارد شوند و دشمني را به دوستي تبديل كنند.
اما به نظر مي رسد كه سياست هاي اسلامي و انديشه سياسي اسلام رويه اي را در پيش گرفته است كه جنگ و جهاد را در آن پاياني نيست. اين دشمني نسبت به كافران و مشركان بلكه حتي اهل كتاب در آيات قرآن به گونه اي بيان شده است كه گويي پاياني بر آن نيست.
در جهان امروز همين سياست با خاستگاه آموزه هاي وحياني قرآن، بيش از سي سال است كه ميان ايران و آمريكا و اسرائيل دشمني افكنده است. بگونه اي كه امكان پاياني براي اين جنگ سرد و گرم و نرم و سخت متصور نيست.
پرسش نويسنده در اين مطلب، چرايي اين دشمني است و اينكه آيا مي توان ميان ايران اسلامي با رهبري ولايت فقيه و آمريكا و اسرائيل صلح و سازشي را متصور شد؟ مقاله حاضر به تفصيل به اين پرسش براساس آيات قرآن پاسخ مي دهد.

ادامه نوشته

رابطه گناه با فساد و تباهي - قسمت 2

پرسش:
از منظر قرآن و آموزه هاي اسلامي فساد و تباهي در جوامع انساني چه رابطه اي با گناه و فسق و فجور دارد؟
پاسخ:
در بخش قبلي پاسخ به اين سؤال به دو موضوع عمل و عكس العمل در نظام هستي و گناه موجب فساد و تباهي جامعه اشاره كرديم. اينك در بخش پاياني دنباله مطلب را پي مي گيريم.
همچنين مفسر تفسير نمونه نيز درباره رابطه گناه با فساد و تباهي نوشته است: بدون شك، هر كار خلافي در وضع «جامعه»، و از طريق آن در وضع «افراد» اثر مي گذارد، و موجب نوعي فساد در سازمان اجتماعي مي شود، گناه و كار خلاف و قانون شكني، همانند يك غذاي ناسالم و مسموم است كه در سازمان بدن انسان، چه بخواهيم، و چه نخواهيم، تأثير نامطلوب خواهد گذارد، و انسان گرفتار واكنش طبيعي آن مي شود. به عنوان مثال:
- «دروغ» سلب اعتماد مي كند.
- «خيانت در امانت» روابط اجتماعي را برهم مي زند.
- «ظلم» هميشه منشأ ظلم ديگري است.
- «سوء استفاده از آزادي»به ديكتاتوري مي انجامد، و ديكتاتوري به انفجار.
- «ترك حقوق محرومان» كينه و عداوت مي آفريند، و تراكم كينه ها و عداوتها اساس جامعه را متزلزل مي سازد.
خلاصه اين كه: هر كار نادرست، چه در مقياس محدود و چه گسترده، عكس العمل نامطلوبي دارد، و يكي از تفسيرهاي آيه «ظهر الفساد في البر و البحر بما كسبت ايدي الناس» همين است (اين رابطه طبيعي «گناه» و «فساد» است.)
ولي از روايات اسلامي استفاده مي شود: بسياري از گناهان علاوه بر اينها، يك سلسله آثار شوم با خود همراه مي آورند، كه ارتباط و پيوندشان با آن آثار، لااقل از نظر طبيعي ناشناخته است.
مثلا در روايات آمده است «قطع رحم» عمر را كوتاه، و «خوردن مال حرام» قلب را تاريك، «و «شيوع زنا» سبب فناي انسان ها مي شود و روزي را كم مي كند و... (سفينه البحار، ماده زني)
حتي در روايتي از امام صادق(ع) مي خوانيم: من يموت بالذنوب اكثر ممن يموت بالاجال: «آنها كه به وسيله گناه از دنيا مي روند بيش از كساني هستند كه به مرگ طبيعي مي ميرند.» (همان، ماده ذنب)
نظير همين معني به تعبير ديگري در قرآن مجيد آمده است، آنجا كه مي فرمايد: ولو ان اهل القري آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض و لكن كذبوا فاخذناهم بما كانو يكسبون: «اگر آنها كه در شهرها و آبادي ها زندگي مي كنند، ايمان بياورند و تقوا پيشه كنند، بركات آسمان ها و زمين را به روي آنها مي گشاييم، ولي آيات ما را تكذيب كردند، ما نيز آنها را به مجازات اعمالشان گرفتيم!» (اعراف، 96)
به اين ترتيب، «فساد» در آيه مورد بحث، اعم از مفاسد اجتماعي و بلاها و سلب بركات است.
نكته قابل توجه ديگر اين كه: از آيه فوق استفاده مي شود كه يكي از فلسفه هاي آفات و بلاها، تأثير تربيتي آنها روي انسان ها است، آنها بايد واكنش اعمال خود را ببينند، تا از خواب غفلت بيدار شوند، و به سوي پاكي و تقوا بازگردند.
نمي گوئيم، همه شرور و آفات از اين قبيل است، ولي مي گوييم حداقل، بخشي از آنها داراي چنين فلسفه اي است و البته فلسفه هاي ديگري نيز دارد كه در جاي خود بايد به آن پرداخته شود .
از آنچه بيان شد به خوبي مي توان فهميد كه انسان در گرو انديشه ها و گفتارها و اعمال خويش است و آنچه از او صادر شده، به او وارد خواهد شد:
از مكافات عمل غافل نشو
گندم از گندم برويد جو ز جو

رابطه گناه با فساد و تباهي - قسمت 1

پرسش:
از منظر قرآن و آموزه هاي اسلامي فساد و تباهي در جوامع انساني چه رابطه اي با گناه و فسق و فجور انسان دارد؟
پاسخ:
عمل و عكس العمل در نظام هستي

خداوند سبحان براي گردش كار آفرينش و نظم و انضباط بخشيدن به امور هستي سنت ها و قوانيني قرار داده است كه خلقت بر اين اساس سامان يافته و اداره مي شود.انديشه ها، گفتارها و كارهاي انسان نيز براساس اين قانون الهي داراي عكس العمل هاي مناسب است.
قانون سوم نيوتن دراين باره مي گويد: نيروي تك و فرد در طبيعت وجود ندارد، هر نيرويي در هر جايي باشد، قطعا نيروي ديگر به همان اندازه اما در جهت مخالف آن وجود دارد.
به عبارت بهتر، نيروهاي موجود در طبيعت (خلقت) دوتايي هستند. همانطور كه تكه چوبي كه فقط يك سر داشته باشد وجود ندارد.
اگر يكي از اين دو نيرو را كنش يا عمل بناميم، نيروي مقايل آن واكنش يا عكس العمل ناميده مي شود.
بنابراين بطور كلي برجهان هستي سنت عمل و عكس العمل حاكم است و هميشه بين اعمال انسانها و حوادث كنوني ارتباط تام و تمام برقرار است و نيكي ها و بدي هاي هركس به او برمي گردد. در واقع وضعيت كنوني هركس و هر جامعه اي، نتيجه وضعي اعمال او و كارهاي افراد جامعه اوست!
براساس آنچه گفته شد برآنيم تا با لطف حضرت حق، آثار اعمال انسان ها را از منظر قرآن و روايات در اين ستون مورد بحث و بررسي قرار دهيم با اميد به اينكه انشاءا... الرحمن مورد استفاده همگان واقع شود.
گناه موجب فساد و تباهي جامعه
يكي از بزرگترين دشمنان خوشبختي و سعادت انسان و جامعه، گناه و نافرماني از دستورات خداوند است.
خداوند متعال كه آفريننده و خالق انسانها است و به همه نيازها و احتياجات ما آگاهي كامل دارد و ازسوي ديگر تمام تهديدهاي زندگي فردي و اجتماعي بشر را نيز بخوبي مي شناسد براي رفع احتياجات انسانها و حفظ شخص و شخصيت آنها از انواع آفات و امراض جسمي و روحي، دستورات كامل و راهگشايي فرستاده است. رعايت اوامر و نواهي خداوند سبحان، ضامن سلامت فردي و اجتماعي بشر است.
اكنون به هر ميزاني كه انسان يا جامعه اي درعرصه عمل از اين دستورات حيات بخش و روحنواز فاصله بگيرند، به همان تناسب خود و ديگران را گرفتار انواع و اقسام گرفتاري و تباهي و فساد مي كنند.
درست مثل راننده اي كه به همان تناسبي كه ازمقررات راهنمايي و رانندگي در يك جاده پرپيچ و خم كوهستاني تخلف مي كند، خود و ساير مسافران را در معرض تهديد و خطر جدي قرار مي دهد.
در اين رابطه خداي متعال در قرآن كريم مي فرمايد: ظهرالفساد في البر والبحر بما كسبت ايدي الناس ليذيقهم بعض الذي عملوا لعلهم يرجعون.
فساد، در خشكي و دريا بخاطر كارهايي كه مردم انجام داده اند آشكار شده است!
خداوند مي خواهد نتيجه بعضي از اعمالشان را به آنها (مردم) بچشاند، شايد (متنبه و هوشيار شوند و به سوي درستي و راستي و حق) بازگرداند. بگو در زمين سير كنيد و ببينيد كه عاقبت كساني كه قبل از شما بودند چگونه بود.... (اسراء 42-41) مفسر تفسير راهنما ذيل اين آيه نوشته است:
امام صادق(ع) فرموده اند: «حيات جنبندگان در خشكي و دريا وابسته به باران است كه اگر باران نبارد، درخشكي و دريا فساد مي شود و همين كه گناهان انسان زياد شد، باران نازل نمي شود.»
مفسر تفسير نور هم دراين باره نوشته است: در آيه 30 سوره شوري مي خوانيم: «ما اصابكم من مصيبه فبما كسبت ايديكم و يعفوا عن كثير» هر مصيبتي به شما رسد به خاطر عملكرد شماست. ولي بدانيد كه خداوند به خاطر رحمت و لطفش از بسياري گناهانتان مي گذرد. (اگر بخواهد كيفر همه كارهاي شما را بدهد، احدي روي زمين باقي نمي ماند) برخي سختي ها و تلخي هاي دنيوي، گوشه اي از كيفر گناهان انسان است.
پيامهاي آيه:
1 شرك، سبب فساد و تباهي در زمين است «عما يشركون ظهرالفساده»
2- اعمال انسان، درطبيعت اثر مي گذارد. اعمال نارواي انسان، مانع از سودبخشي آب و خاك و عامل بروز پديده هاي ناگوار است. «ظهرالفساد في البر و البحر بما كسبت ايدي الناس»
3- فساد محيط زيست، به خاطر عملكرد انسان است. «ظهر الفساد... بما كسبت»...
4- همه كيفرها به قيامت واگذار نمي شود. بلكه بعضي كيفرها در همين دنيا تحقق مي يابد.
«ليذيقهم بعض الذي»
5- آنجا كه هدف هشدار و اصلاح است. گاهي اندكي تنبيه كافي است «ليذيقهم بعض الذي عملوا لعلهم يرجعون»
6- هدف از چشاندن كيفر بعضي گناهان، توبه و بازگشت است. «لعلهم يرجعون» (بايد از بلاها درس گرفت).

برندگان مسابقه دنيا

دنيا ميدان مسابقات گوناگون است. برگزاركننده اين مسابقات خداوند است. موضوع مسابقه تقوا و پرهيز از هر پلشتي و پليدي است. كساني كه وارد دنيا مي شوند در ميداني قرار مي گيرند كه از هر سو با مشكلات عديده اي مواجه مي شوند. در تعابير روايي از آن به ميداني پر از سنگلاخ ياد مي شود كه گام نهادن در آن سخت و دشوار است.
اميرمومنان علي(ع) در نهج البلاغه از پيامبر(ص) نقل مي كند كه آن حضرت فرمود: فان رسول الله(ص) كان يقول ان الجنه حفت بالمكاره و ان النار حفت بالشهوات؛ بهشت با ناخوشايندها و دوزخ با خوشايندها در برگرفته و پيچيده شده است. پس راه رسيدن به دوزخ تنها همراهي با هر تكاني است كه هواهاي نفساني و وسوسه هاي شيطاني مي دهند، چرا كه به سادگي در آتش دوزخ سقوط مي كنيم ولي بهشت با سختي به دست مي آيد چون بايد مراقب باشيم كه تكان ها ما را ساقط نكند. پس انسان در چنين ميدان مسابقه اي وارد شده است.
در آيات قرآني از اين ميدان مسابقه به دوزخي ياد مي شود كه همه را فراگرفته است و انسان ها مي بايست در هر گامي كه بر مي دارند به دقت مواظب باشند كه درست بردارند و مراقب باشند تا در حفره اي از حفره هاي دوزخ نيفتند. (آل عمران، آيه 103، مريم، آيه 17)
جايگاه تقوا
در اين مسابقه تنها كساني پيروز و سربلند بيرون مي آيند كه بتوانند ايمان خود را حفظ كنند و اجازه ندهند تا تكان هاي دروني وسوسه نفس و تكان هاي بيروني شيطان آنها را در چاهي از چاه هاي مسير نيندازد. تنها كاري كه هر انساني بايد انجام دهد اين است كه خود را در روي پل حفظ كند و استقامت ورزد و استوار گام بردارد و از تكان ها خود را نگه دارد. بنابراين كه به اين عمل، تقوا مي گويند كه چيزي جز پرهيزگاري نيست.
خداوند به صراحت مي فرمايد كه در مسابقه دنيا تنها كساني پيروز و برنده مي شوند كه پرهيزگاري پيشه كنند و خود را در روي پل و صراطي كه در دوزخ است از تكان هاي شديد نگه دارند: كل نفس ذائقه الموت و انما توفون اجوركم يوم القيامه فمن زحزح عن النار و ادخل الجنه فقد فاز و ما الحياه الدنيا الا متاع الغرور، هر جانداري چشنده طعم مرگ است، و همانا روز رستاخيز، پاداش هايتان به طور كامل به شما داده مي شود. پس هر كه را از آتش به دور دارند و در بهشت درآورند قطعا كامياب شده و زندگي دنيا جز مايه فريب نيست. (آل عمران، آيه 581)
اميرمومنان علي(ع) مي فرمايد: و اعلموا انه ما من طاعه الله شيء الاياتي في كره و ما من معصيه الله شيء الاياتي في شهوه فرحم الله امراأ نزع عن شهوته و قمع هوي نفسه فان هذه النفس ابعد شيء منزعا و انها لاتزال تنزع الي معصيه في هوي، آگاه باشيد! هيچ طاعتي نيست جز اينكه طبع انسان از انجام آن ناراحت است و هيچ كدام از گناهان و معاصي يافت نمي شود جز اينكه با تمايلات و غرائز حيواني انسان سازگار است! پس رحمت خداوند بر كسي باد كه از شهواتش خودداري كند و هوسهاي سركش نفس را ريشه كن سازد، زيرا مشكل ترين كار، جلوگيري از همين نفس سركش است كه هميشه ميل به معصيت و گناه دارد.
بنابراين انسان مي تواند با پرهيزگاري در ميدان مسابقه اي كه روح آتش دوزخ و روي پل صراط مستقيم انجام مي گيرد به سلامت بگذرد و از آن سو وارد بهشت شود و به عنوان برنده دست راست خود را بلند كند و با خوشحالي از دست اميرمومنان علي(ع) كه ميزان و داور اين مسابقه است جام كوثر را بگيرد و دست در دست آن حضرت(ع) شادي كند و جايزه خويش را دريافت نمايد.