فراق حضرت یوسف به خاطر رد فقیر بود!

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر فخیم المیزان به نقل از معانى‌الاخبار شیخ صدوق روایتی را آورده که نشان می‌دهد حضرت یعقوب پیامبر (علیه السلام) به علت رد کردن فقیر، به هجران حضرت یوسف(علیه السلام) مبتلا شده است.

فقر

اظهار حاجت و تن دادن به دریوزگی و تکدی‌گری، از نگاه اسلام، مطلوب نیست اما گاه می‌شود که انسان به خاطر موانعی عرف،عقلی و یا حتی شرعی،از برآوردن حوایج ضروری خویش ناتوان است. در چنین مواقعی، چه باید کرد؟

ادامه نوشته

پاسخ به چند سۆال پیرامون داستان حضرت آدم(علیه السلام)

و گفتیم: ای آدم تو و همسرت در بهشت آرام گیرید و از آن به فراوانی از هر جا که خواستید بخورید و نزدیک این درخت مشوید که از ستمگران خواهید شد. (سوره بقره / آیه 25)

در ادامه به شرح و بیان آیه 35 سوره بقره می پردازیم و با تتبع در تفاسیر به سوالات زیر پاسخ می دهیم.

بهشتی که حضرت آدم و حوا در آن سکنی گزیدند، کدام بهشت بود؟ بهشت موعود یا باغی از باغ‌های دنیا؟

از آن جا که:

1- بهشت موعود نعمت جاودان است و بیرون رفتن از آن ممکن نیست.

2- ابلیس بی ایمان را در آن راهی نخواهد بود، بعد از سرپیچی او از سجده کردن بر آدم خداوند شیطان را از بهشت اخراج کرد و فرمود: «فَاخرُج مِنهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ»

3- بهشت جای لغو و گناه و نیرنگ نیست: «لَّا لَغوٌ فِیهَا وَلاَ تَأثِیمٌ»

ادامه نوشته

بررسی داستان حضرت یوسف در قرآن

حضرت یوسف علیه السلام در هیچ شرایطی ناامید نشد حتی هنگامی که توسط برادرانش در چاه فرو افتاد. ارتباط مستمر و پایدار و خالصانه با خدا، او را از قعر چاه به عزیز مصر رساند. و ناجی انسان های ناامید شد.

آنچه مسلم است، این است که قرآن یک کتاب قصه نیست، آنچه در قالب قصص قرآن آمده به عنوان پیام ها و درس های بزرگ زندگی برای همیشه تاریخ زندگی بشر می باشد. همه سرگذشت ها، حتی سرگذشت انسان های بسیار بزرگ جهان در بستر زمان از یادها رفته و بخشی از افکار و رفتار آنان مورد نقد  واقع شده و می شود. امّا زندگی بزرگانی که در قرآن ترسیم و تدوین شده، سراسر درس زندگی و اخلاق و عرفان و بندگی و بالندگی است. هر چه بر علم و دانش و تجربه بشری افزوده می شود. برداشت ها و انبساط های عمیق تر و دقیق تری بدست می آید. 

داستان زیبای حضرت یوسف صدیق (علیه السلام) یکی از آنهاست. در این نوشتار تنها به بخشی از نکته های اخلاقی و تربیتی این داستان می پردازیم:

ادامه نوشته

نظری متفاوت درباره یوسف نبی(علیه‌السلام)

بین مردم مشهور است که حضرت یوسف (علیه السلام) دچار ترک اولی شدند و حتی در فیلم داستان حضرت یوسف نیز اینگونه نمایش داده شد.

البته بین مفسرین در این موضوع اختلاف وجود دارد، با توجه به اهمیت این موضوع که مربوط به عصمت یکی از انبیای بزرگ الهی است به بررسی بیشتر این موضوع می پردازیم.

در داستان حضرت یوسف(علیه السلام) پس از آنکه ایشان با کید همسر عزیز مصر به زندان افتادند، دو نفر از کسانی که با ایشان در زندان بودند، خواب هایی دیدند که ایشان برایشان تعبیر کردند.

سپس قرآن می گوید:" وَ قالَ لِلَّذِی ظَنَّ أَنَّهُ ناجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِی عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْساهُ الشَّیْطانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِی السِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ "(و به آن یكى از آن دو كه مى‏دانست رهایى مى‏یابد گفت: مرا نزد صاحبت (سلطان مصر) یادآورى كن، ولى شیطان یادآورى او را نزد صاحبش از خاطر وى برد و بدنبال آن چند سال در زندان باقى ماند.)(یوسف 42)

ادامه نوشته

یأجوج و مأجوج که بودند؟

درباره اینکه ذوالقرنین چه کسی بوده نظرات متعددی وجود دارد ،اما در روایات پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام) آمده:" او پیامبر نبود بلكه بنده صالحى بود."

یکی از داستان های جالب قرآنی، داستان یاجوج و ماجوج و مواجه  ذوالقرنین با آنهاست.

در دو جای قرآن از یاجوج و ماجوج نام برده شده است. در آیه96 انبیاء و در انتهای سوره کهف که در باره ذوالقرنین و سفرهایش سخن گفته می شود. "حَتَّى إِذا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً لا یَكادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلاً . قالُوا یا ذَاالْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجاً عَلى‏ أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ سَدًّا"((و هم چنان به راه خود ادامه داد) تا به میان دو كوه رسید، و در آنجا گروهى غیر از آن دو را یافت كه هیچ سخنى را نمى‏فهمیدند. (آن گروه به او) گفتند اى ذو القرنین یاجوج و ماجوج در این سرزمین فساد مى‏كنند آیا ممكن است ما هزینه‏اى براى تو قرار دهیم كه میان ما و آنها سدى ایجاد كنى.)(93 و 94 کهف)

ادامه نوشته

کارگری خضر علیه السلام برای محافظت از گنج یتیمان

داستان موسی و خضر علیه السلام پر از معنا و درس آموز است. موسی علیه السلام- که خودش تقاضای شاگردی خضر علیه السلام را کرده بود- وقتی کارهای عجیب غیرشرعی او را می بیند و علت را نمی داند زبان به اعتراض می گشاید. در اینجا به یکی از کارهای عجیب خضر علیه السلام و حکمت نهفته در آن که از امام رضا علیه السلام به ما رسیده است می پردازیم.

سوره کهف، شامل داستانی عجیب است که به داستان موسی و خضر علیهما السلام معروف است. موسی علیه السلام به دنبال یافتن خضر علیه السلام سفر کرد و وقتی او را یافت و تقاضای شاگردی او را کرد، خضر علیه السلام به او فرمود که تو نخواهی توانست در همراهی با من صبور باشی چون خبر از باطن کارهای من نداری.

موسی علیه السلام اصرار کرد و سرانجام خضر علیه السلام پذیرفت. مدتی نگذشت که موسی علیه السلام کارهای بسیار عجیب خضر را که به ظاهر خلاف دستورات شرعی بود مشاهده کرد و هر بار که این اعمال را می دید صبر خود را از دست می داد و سرانجام پیش بینی خضر علیه السلام بر موسی علیه السلام اثبات شد که «تو نخواهی توانست در همراهی با من صبور باشی چون از باطن کارهای من خبر نداری.»

ادامه نوشته

انسانیت گوهر فراموش شده ما آدمها

در این مقاله آیات صفحه 238، مورد بررسی قرار می گیرد...

تمامی هشت آیة 23 تا 30 سورة یوسُف از صفحة 238، داستان یوسف(ع) و همسر عزیز مصر را بیان می‌كنند كه ما از میان این‌ آیات، به ‌آیة آغازین این‌صفحه می‌پردازیم.

قصّة حضرت یوسف(ع) بر حسَب نقل قرآن‌كریم، به این‌جا منتهی شدكه یوسف (ع) مراحل پرمِحنَتی را، از مَحسود و مبغوض برادران قرارگرفتن، در میان چاه انداخته شدن، به ثَمَنِ بَخس به فروش رفتن و در بازار مصر به‌عنوان برده در معرض فروش قرار داده شدن تا عاقبت به‌كاخ عزیز مصر وارد شدن، كه همگی با شدّت‌ها و رنج‌ها توأم بود، سپری‌كرد.

تا این‌جا، مراحل بسیار پررنج و تعبی بود. امّا از این به بعد، به‌حسب ظاهر، زندگی پرنعمتی برایش پیش‌آمد. یعنی، در جوّی قرار گرفت‌ كه همة موجبات رفاه وكامیابی، از هر جهت برایش فراهم شد. امّا در عالم معنا، گرفتار رنج و محنت روحی بسیار بزرگی شد كه برای اولیای خدا (ع) شداید روحی، به‌مراتب بیشتر از بلیّات جسمی رنج‌آور و دردانگیز است و رهایی یافتن از این ‌دامِ بسیار خطرناك نیز، برای حضرت یوسف (ع) به‌راستی از خَوارِقِ عادات است.

ادامه نوشته

پدرمان آدم علیه السلام از گناهان پاک بود

یکی از سوالاتی که درباره پیامبران در ذهن پیدا می شود آن است که آیا آنان کاملا معصوم بوده اند یا خیر؟ آیا احتمال دارد که گناه کبیره ای و یا صغیره ای از آنها سر زده باشد؟ مثلا مسیحیان اعتقاد دارند که آدم علیه السلام از درخت ممنوعه خورد و این گناهی بزرگ بود که دامن تمام انسانها را گرفت. آیا آیات قرآنی که درباره خوردن آدم علیه السلام از درخت بهشتی است و اخراج شدن او از بهشت نشانه ای بر گناهکار بودن او نیست؟

در حقیقت آیات قرآنی فراوانی وجود دارد که باعث می شود در ابتدای امر خیال کنیم نشانه آن است که انبیاء گاه دچار گناه های بزرگ یا کوچکی می شده اند،  مثل همان آیاتی که به خوردن حضرت آدم علیه السلام از درخت ممنوعه می پردازد وَ عَصى‏ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‏ (طه، 121) درباره انبیای دیگر مانند ابراهیم و حتی خاتم النبیین محمد- صلوات خدا بر همه آنان باد – هم آیاتی وجود دارد که ممکن است باعث به وجود آمدن این تفکر در ما شود. مثل آیه لِیَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تاخَّر(فتح، 2)
ادامه نوشته