آداب باطني تلاوت قرآن

قرآن به عنوان آخرين وحي الهي كه بر افضل انبياء الهي نازل شده، نور هدايت ابدي براي بشريت و تجلي خداوند در كلامش بود. قرآن شاهد زنده بر نبوت رسول اكرم(ص) و گرامي ترين برهان بر حقانيت اوست، زيرا دليلي دائمي و حجتي همگاني به شمار مي آيد كه تمامي ابعاد و جوانب آن نشان از دانش نامتناهي رباني دارد و هيچ كس را ياراي آن نبوده و نخواهد بود كه مانند اين كتاب را از پيش خود بياورد.
از جمله عواملي كه قرآن را در دلها و مصاحف حفظ مي كند، تلاوت و مداومت در مطالعه آن است. تلاوت قرآن نيز مانند هر عمل مستحب ديگر داراي آدابي است كه خود بر دو نوع است: ظاهري و باطني. از اين دو قسم، آداب باطني تلاوت قرآن از اهميت بيشتري برخوردار است كه در هنگام تلاوت قرآن بايستي مدنظر قرار گيرد. براي تلاوت قرآن ده ادب باطني است كه به ترتيب در پي مي آيد:
فهميدن اصل كلام
تلاوت كننده، بايد بداند كه با چه سخن بزرگي مواجه است، سخني كه نشانه لطف و رحمت و عنايت آفريدگار هستي به آدمي است. سخني كه حقايق بسيار بلندي را تا مرز فهم و درك انسانها تنزل داده است.
فهم عظمت كلام، درك فضل و لطف خداوند درباره بندگان است كه اين كلام را از عرش جلال خود تا سطح فهم مردم نازل فرموده است و بايد انديشيد كه چگونه خداوند در رسانيدن معاني كلام خود- كه صفتي قائم به ذات اوست- به مرتبه فهم مردم، به بندگان لطف و كرم فرموده چگونه آن صفت در قالب حروف و اصوات كه از صفات بشري است بر آنان تجلي كرده است.
قاري قرآن بايستي كلام الهي را درس بگيرد و بياموزد و به قرائت آن اكتفا نكند، چنانكه در سوره اعراف آيه 169 آمده است: «و درسوا مافيه» يعني كلام الهي را فرا گرفتند. همچنين قاري قرآن بايستي آيات الهي را با گوش جان بشنود و آن را به خاطر بسپارد، چنانكه در سوره حاقه آيه 12 آمده است: «وتعيها اذن واعيه؛ قرآن را گوش هاي حافظ به ياد مي سپارند». درك عظمت كلام الهي، جز با انديشه در محتواي آن ميسر نيست.

ادامه نوشته

مثالهای قرآن


معانی مختلف "مَثل" در قرآن[3]

1. مانند و شبیه:

«مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً...»[4]
«كسانى كه مكلف به تورات شدند ولى حق آن را ادا نكردند، مانند درازگوشى هستند كه كتابهایى حمل مى‏كند...»

2. حکایت و داستان:

«وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْیَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُون »[5]
«و براى آنها، اصحاب قریه (انطاكیه) را مثال بزن هنگامى كه فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند.»


 

ادامه نوشته

مثل در قرآن كریم


قرآن، اقیانوس بیكرانی است كه ضمن این كه دارای ساحلهایی در وادی بی نهایت و عمقی به ژرفای خالق آن است، بخشنده ای است كه مشتاقان خویش را به تناسب استعداد و ظرفیتی كه دارند و اشتیاق و طلبی كه می نمایند بهره می دهد.گرچه هیچ انسانی را قدرت رسیدن به كند این كتاب عظیم نیست، اما همه می توانند از این كتاب به قدر ظرفیت خویش بهره جویند. به همین جهت همه مسلمانان درهمه حال خود را نیازمند راهنمایی ها ، اندرزها ، هشدارها و بشارتهای قرآن كریم می دانند.ما نیز بر آن شدیم كه قبسی از خورشید نورانی خداوند سبحان را بر دلهای مشتاقان نور، بتابانیم. و دست نیاز به سوی درگاهش بلند می نماییم كه: بارالها برما رحم فرما و ما را بیش از پیش مشتاق معارف قرآن قرارده .آنچه از نظرمی گذرانید جستاری در مثلهای قرآنی می باشدكه مطالب آن به صورت پیوسته در اختیار شما عزیزمان قرار می گیرد.

مثل چیست؟

"مثل" عبارت است از آن كه چیزی را برای كسی چنان توصیف كنیم كه گویی آن را می بیند.(1) همچنین مثل به معنی: توصیف كردن، تشبیه كردن و حتی نمایش دادن نیز آمده است.(2)

یكی از طرق آموزش غیر مستقیم، استفاده  از تمثیل در قالب حكایات است به نحوی كه شنونده بتواند خود را در قالب قهرمان آن حكایت یا یكی از قهرمانان آن مجسم كرده و با تعمیم حوادث مذكور درآن حكایت نتیجه گیری مناسب اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... نماید، بدون آن كه گوینده به طور مستقیم یا آمرانه او را وادار به پذیرش مطلب نموده باشد. قرآن نیز از این شیوه به بهترین وجه استفاده كرده و حقایق سترگ و مفاهیم بزرگ را در قالب تمثیل های ساده و روان و همه فهم به مخاطبان خود عرضه نموده است.

دلایل ذكر مثلهای قرآنی

خداوند متعال در آیات متعدد علت ذكر این امثال را بیان فرموده است:

1- هدایت مردم: درآیه 89/ اسراء، علت ذكر امثال قرآنی، هدایت مردم به سوی زندگی بهتر و سعادت ابدی بیان شده است: ( ما دراین قرآن برای مردم همه نوع مثل ها را آورده ایم تا شاید- با تدبر در آنها- هدایت شوند، اما اكثرمردم به جز كفر و عناد از چیزهای دیگر دوری كردند.)

در جای دیگر می فرماید: مادر این قرآن، هر گونه مثال و بیان برای هدایت خلق، آوردیم اما آنها بیش از همه چیز، با سخن حق به جدال و خصومت بر می خیزند. ( كهف/ 54)

2- عبرت گرفتن انسانها:

دومین علت امثال قرآنی، عبرت آموزی و درس گرفتن مردم از این امثال است. خداوند می فرماید:

ما قویترین سركشان- اقوام گذشته- را به عقوبت اعمالشان هلاك كردیم و شرح حال پیشینیان را برای عبرت مردم آورده ایم.(زخرف/ 8)

درآیه ای دیگر می فرماید: و هلاك آن قوم را مایه عبرت آیندگان قرار دادیم. (زخرف/ 56)

3- اتمام حجت:

یكی دیگر از دلایلی كه خداوند متعال اقدام به بیان مثلهای قرآنی فرموده است، اتمام حجت با مردم است تا جای هیچ بهانه ای برای انسان ها باقی نماند.

می فرماید: و طوایف بسیار دیگری را به كیفر كردارشان هلاك كردیم و ما برای هر یك از این طوایف، مثلهایی برای اتمام حجت آوردیم. ( فرقان/ 39)

نتیجه این كه علل آوردن امثالی قرآنی، هدایت، عبرت گرفتن و اتمام حجت با مردم می باشد. و این امثال، طیف وسیعی از موضوعات متعدد را در بر می گیرد. از گیاهان و نباتات گرفته تا حیوانات و حشرات و آدم های خوب و بد و شهرها و پیامبران وزنان خوب و بد و بتها و حتی سنگها و...

بر آنیم تا برای شناخت بیشتر قرآن كریم طی سلسله مقالاتی به ذكر امثال قرآنی بپردازیم . امید كه مورد توجه قرار گیرد.

منبع:

1- فرهنگ لاروس، عربی – فارسی، جلد دوم.

2- فرهنگ نوین عربی – فارسی، جلد دوم، ص 642.

خداوند از زدن هیچ مثلی حیا نمی کند(قسمت اول)


إن الله لا یستحیی ان یضرب مثلاٌ ما بعوضة منا فوقها فاما الذین امنوا فیعلمون ان الحق من و اما الذین کفروا فیقولون ماذا ارادالله بهذا مثلا یضل به کثیرا و یهدی به کثیرا و ما یضل به الا الفاسقین »
«خدا از اینکه به پشه یا کوچکتر از آن مثل بزند شرم نمی کند مؤمنان چون آن را بشنوند میدانند که درست است واز ناحیه پروردگارشان است. ولی کافران گویند خدا از این مثل چه منظور داشت. بسیاری را با آن هدایت و بسیاری را بوسیله آن گمراه میکند. ولی جز نافرمانان را بدان گمراه نمی کند»

شأن نزول :  در ذیل این آیه در تفسیر مجمع البیان و نمونه و عده الابرار و کشف الاسرار شأن نزولهایی با مضمون مشترک آمده است که در اینجا از تفسیر مجمع البیان این شأن نزولها ذکر میشود:

(«1- دو مفسر نامدار-ابن عباس و ابن مسعود-درباره شأن نزول این آیه می گویند:
در آیات گذشته، خدا به منظور ترسیم شرایط روحی و اجتماعی منافقان، در مثال آورده نخست فرمود «مثلهم کمثل الذی استوقد نارا . . .» و دیگر فرمود « او کصیب السماء...» منافقان هنگامی که این دو مثال را شنیدند . گفتند : خدا برتر و بالاتر است از اینکه اینگونه مثالها را بزند وآیات را به این صورت درون انگاشتند. اینجا بود که این آیه فرود آمد: « إن الله لا یستحیی...»

ادامه نوشته

خداوند از زدن هیچ مثلی حیا نمی کند!!(قسمت دوم)


بحثی معروف که ذهن بسیاری از علماء را به خود مشغول کرده است ، بحث پیرامون جبر و اختیار است . این مسئله از آن مسائلی است که در همه ادیان در موردآن بحث های زیادی شده است که برسراین مسئله اختلافات زیادی است . در بین حتی مسلمانان نیز در این مورد اختلاف زیاد است. در این مورد نگارنده ترجیح داده است که خلاصه ای ازاین بحث که در تفاسیر نمونه و المیزان آمده است بیان کند:
در نمونه به طور خلاصه چنین آمده است:
ظاهر آیه ممکن است این توهم را به وجود آورد که هدایت و گمراهی، جنبه ای اجباری دارد و تنها منوط به خواست خداست، در حالی که آخرین جملة این آیه حقیقت را آشکار کرد و سر چشمة هدایت و اضلال را اعمال خود انسان می شمارد. توضیح اینکه همیشه اعمال و کردار انسان نتایج و ثمرات و بازتاب خاصی دارد. از جمله که اگر اعمال نیک باشد نتیجة آن روشن بینی و توفیق هدایت بیشتر به سوی خدا و انجام اعمال بهتر است.
شاهد این سخن ایة 29 سورة انفال است و اگر دنبال زشتی ها برود، تاریکی و تیرگی قلبش افزون می گردد و به سوی گناه بیشتر سوق داده می شود و گاه با سر حد انکار خداوند می رسد، شاهد این گفته آیة ده سورة روم می باشد.

ادامه نوشته

نگاهی نو به عنكبوت در قرآن


مقاله مذكور حاوی نكات تازه ای درباره آیات 41-43 سوره عنكبوت است. وی مثال عنكبوت را مورد بررسی تفسیری و علمی قرار داده و تفسیر تازه ای از آن را ارائه می كند. مترجم، علاوه بر ترجمه دقیق روان، در بخش پایانی به نقد و بررسی آرا نویسنده پرداخته است.

خانه عنكبوت در نظر مفسران:در مورد آیه 41 سوره عنكبوت "ان اوهن البیوت لبیت العنكبوت" تامل و توقف كردم و سپس به كتاب های تفسیر مراجعه نمودم. (مثل تفسیر جامع البیان عن تاویل آیات القرآن، طبری/ مختصر تفسیر قرطبی، قرطبی/ تفسیر ابن كثیر، ابن كثیر/ تفسیر البحرالمحیط، ابی حیان آندلسی/ فتح الغدی، شوكانی/ تیسیر الكریم الرحمن فی تفسیر كلام المنان، سعدی/ صفوة التفاسیر، صابونی/ تفسیر ابی السعود، عمادی/ فتح البیان فی مقاصد القرآن، فتوجی بخاری/ زادالمسیر فی علم التفسیر، جوزی/ الضوء المنیر علی التفسیر، صلاحی/ تنویر الاذهان عن تفسیر روح البیان، بروسوی/ تفسیر القرآن العظیم، قرشی دمشی).

همه این تفاسیر بر این موضوع اتفاق داشتند كه مقصود از " بیت العنكبوت" در این آیه، همان بیت مادی یعنی "خانه" است كه عنكبوت به عنوان محل سكونت خود انتخاب می كند. در تفسیرها این خانه را چنین تفسیر كرده اند:
- چیزی از آن دفاع نمی كند. (تفسیر طبری)
- ضعیف ترین خانه است كه سرما و گرما را نگاه نمی دارد. (قرطبی)
- خانه ای ضعیف. (ابن حیان آندلسی)
- هیچ خانه ای از آن ضعیف تر نیست. (شوكانی)
- از ضعیف ترین خانه هاست. (سعدی)
- ضعیف ترین خانه هاست به خاطر پستی و كوچكی آن. (صابونی)
- هیچ چیزی در سستی نزدیك و مشابه آن ندیدیم. (عمادی)
- هیچ خانه ای ضعیف تر و سست تر از این نیست. (قنوجی بخاری)
- سست ترین خانه ها و ضعیف ترین آنهاست. (اصلاحی)
- هیچ خانه ای سست تر از آن در میان خانه های حشرات نیست. (بروسوی)
- ضعیف و سست است. (ابن كثیر قریشی دمشقی)

تعارض دیدگاه مفسران با علوم جدید

علوم جدید ثابت كرده اند كه تارها - بافته های- عنكبوت از قویترین بافته های طبیعی است و سختی آن از سختی آهن محكم، محكم تر است. تا آنجا كه به نام "آهن حیوانی" خوانده می شود. خانه عنكبوت از قویترین خانه هاست كه از ناحیه استحكام بافت آن مشهور است؛ از این رو می تواند در برابر بادهای شدید مقاومت كند و در تارهای خود شكارهای عنكبوت را نگهداری نماید به طوری كه نمی توانند از آن جدا شوند. از آنجا كه ایمان كامل دارم كه ممكن نیست حقایق علمی با آیات قرآن معارض باشند و اگر تعارض داشتند شكی نیست كه آنچه قرآن ثابت كرده [و به طور قطعی و نص فرموده] حق است و علوم بشری از حقیقت فاصله گرفته است.
با مراجعه به قرآن كریم و كتاب های تفسیر و كتاب های لغت عربی و نیز حقایق علمی كه در مورد عنكبوت و خانه آن و روش زندگی و روابط اجتماعی آن بود، در پی یافتن پاسخی بر این سوال بودم كه آیا مقصود آیات غیر از چیزی است كه كتاب های تفسیر به آن توجه كرده اند؟ به این منظور، موارد و آیاتی كه واژه "اولیاء" در آن به كار رفته بود را جمع آوری كردم تا ببینم چه كسانی ولایت دارند و آیا در آیه ای بیان شده كه بت های ساختگی و بت های پلید را اولیاء خود انتخاب كرده اند؟ سپس معنای واژه "اولیاء و ولایت" را در كتاب های لغت عربی جستجو كردم؛ بعد در مورد واژه "بیت" در كتب لغت عربی جستجو كردم تا ببینم آیا عرب این كلمه را به معنای دیگری غیر از معنای رایج (مسكن) استعمال كرده تا آن معنا، مقصود واژه "بیت" در این مثال باشد كه خدای سبحان در سوره عنكبوت استفاده نموده است؟ سپس در حقایق علمی در مورد بافته ها و خانه عنكبوت پژوهش كردم تا ببینم كه قوت این بافته و این خانه چه اندازه است؛ آیا واقعاً آن خانه - همانطور كه در كتاب های تفسیر نوشته اند- ضعیف ترین خانه هاست؟
سپس در مورد روابط اجتماعی عنكبوت ها پژوهش كردم تا ببینم كه نوع روابط بین عنكبوت های مذكر و مونث و بچه های آنها چگونه است؛ آنها خانواده واحدی هستند و عرب كلمه "بیت" را بر همسر و فرزندان عنكبوت نیز اطلاق می كند؟ سپس، نتایج مطالب قبل را با همدیگر ارتباط دادم تا ببینم، با توجه به یافته های من، در اینجا احتمال تفسیر دیگری برای آیه وجود دارد؟

نتایج پژوهش های لغوی و قرآنی

1- واژه "اولیاء" در قرآن كریم:
كلمه "اولیاء" سی و سه مرتبه در قرآن كریم به كار رفته است و در بیست مورد آنها، این واژه در مصادیق زیر استعمال شده است: كافرون، الذین كفروا، منافقون، یهود و نصاری، الذین اوتوا الكتاب، شیاطین، ابلیس و نسل او، ستمكاران، الذین هادوا.
و نیز در موارد: الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا و الذین آووا و نصروا، پدران، برادران از كفار، مومنون، مومنات، بندگان صالح خدا؛ ولی در هیچ آیه ای تصریح نشده كه "اولیاء" از بت های ساختگی و بت های پلید باشند.
2- واژه "اولیاء" و معنای ولایت در كتب لغت عربی: گویا ولایت به تدبر و قدرت و انجام كار اشاره دارد.
3- معنای واژه "بیت" در كتب لغت عربی:
واژه " بیت" در لغت عرب استعمال زیادی دارد؛ به معنای "خانه شعر" و نیز "مسكن، فرش خانه، كعبه و قبر" می آید و نیز به همسر مرد و خانواده اش گفته می شود.
در معجم الوسیط آمده است: " بیت الرجل: زن و عیال او"
و در لسان العرب آمده است: "بیت الرجل: زن او"
در قاموس محیط آمده است: "البیت: عیال مرد" و در صحاح آمده است:
"البیت: عیال مرد"

نتایج پژوهش های علمی در مورد عنكبوت

1- حقایق علمی در مورد تارها و بافته های عنكبوت و خانه آن:

تارهای عنكبوت از پروتئین ساخته می شود كه در حفره های حریری، شكل می گیرد و آنچه به دست می آید جداً قوی است؛ استحكام آن از استحكام آهن محكم، بیشتر است و دو برابر كش می آید بدون آنكه پاره شود(1) و این (بافته عنكبوت) در همه موارد، از قویترین الیاف طبیعی به شمار می آید.
شبكه ای كه عنكبوت ایجاد می كند قدرتی دارد كه ممكن است بتواند زنبور عسل را- كه حجم آن چند برابر عنكبوت است- بدون این كه آن شبكه تحت تاثیر قرار گیرد یا پاره شود، متوقف كند، در حالی كه آن زنبور سرعتی حدود 32 كیلومتر در ساعت دارد.
"شركت كندیه" اقدام به تولید تارهای عنكبوت كرده است تا از آنها نخ های پزشكی و طناب هایی برای صید ماهی ها و لباس ضد گلوله بسازد.(2) ساكنان جزایر "سلمون" نیز در قدیم به ساخت تورهای ماهیگیری از نخ های عنكبوت می پرداختند.
بدین ترتیب روشن است كه "بیت عنكبوت"- به معنای خانه عنكبوت- از قویترین مخلوقات مشهور است. اگر قویترین آنها نباشد.

2- حقایق علمی در مورد زندگی عنكبوت ها و روابط اجتماعی آنها:

عنكبوت ها، گروهی هستند كه در جهان بیش از سی هزار نوع آنها وجود دارد و در حجم و شكل و روش زندگی متفاوت هستند؛ روش زندگی فردی همراه دشمنی با یكدیگر در آنها غالب است و انواع اندكی از آنها یافت می شوند كه به صورت دسته جمعی زندگی می كنند.
جثه عنكبوت های ماده از نرها بزرگتر است: غالباً فقط در هنگام ازدواج همدیگر را ملاقات می كنند و عنكبوت نر قبل از عروسی، اقدام به رقص ها و حالات مشخصی در برابر عنكبوت ماده می نماید كه مقصودش جلوگیری از غریزه دشمنی عنكبوت ماده است. هنگامی كه آمیزش آنها تمام می شود، عنكبوت نرغالباً در لانه باقی می ماند و اقدام به پنهان شدن از عنكبوت ماده می كند، چرا كه می ترسد او را بكشد. كشتن عنكبوت نر بعد از تمام شدن آمیزش جنسی، در بین بسیاری از عنكبوت ها اتفاق می افتد؛ مشهورترین این عنكبوت ها "بیوه سیاه" است. در برخی از انواع آنها، عنكبوت ماده، عنكبوت نر را رها می كند تا هنگامی كه فرزندان از تخم خارج می شوند، اقدام به قتل او كنند و او را بخورند. در انواع دیگری از عنكبوت، مادر، اقدام به تغذیه فرزندان كوچكش می كند تا این كه بزرگ می شوند و مادرشان را می كشند و می خورند.
از این مطالب روشن می شود كه نظام اجتماعی و روابط خانوادگی عنكبوت، بر اساس مصالح موقت است، به طوری كه هر گاه این مصالح تمام می شود، دشمن همدیگر می شوند و برخی، برخی دیگر را می كشند.
این دشمنی شدید فقط بعد از اتمام مصلحت ها جلوه گر می شود و روابط سست و ضعیف بین افراد خانواده عنكبوت آن را سست ترین خانواده ها در میان آفریده شدگان مشهور قرار می دهد.

اشكال و پاسخ

صاحبان كتاب های تفسیر بر آنند كه مقصود از مثال در آیه 41 سوره عنكبوت (مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء كمثل العنكبوت اتخذت بیتا) آن است كه مشركان، معبودان (و بت هایی) غیر از خدا را انتخاب می كنند كه در هنگام حاجت، امید یاری و فایده و رزق از آنان دارند و در سختی ها به آنان تمسك می جویند.(3)
برخی مفسران برآنند كه منظور از "اولیاء" در اینجا بت های ساختگی و بت های پلید هستند.(4) ولی با مراجعه به مواردی كه واژه "اولیاء" در قرآن آمده است در می یابیم كه آیات قرآن در بیست مورد از سی و سه مورد، تصریح كرده كه آن اولیاء، از زندگان (مثل كافران و...) هستند و همانطور كه قبلاً گذشت، هیچ آیه ای از آیات قرآن كریم تصریح نكرده كه "اولیاء" از بت های ساختگی و بت های پلید باشند و این مطلب همسویی معنای "ولایت" است. همانطور كه در لغت عرب وارد شده بود، معنای "ولایت" یاری است كه اشاره به تدبر، قدرت و انجام كار دارد و "ولی" همان دوستدار، دوست و یاور است و این كارها و تصرفات از جمادات صادر نمی شود.
با مراجعه به حقایق علمی جدید در مورد تارها (بافته های عنكبوت و خانه او متوجه این نكته می شویم كه علم جدید بدون شك اظهار می كند: بافته های عنكبوت از قویترین بافته های طبیعی است و صفت سختی و محكمی دارد.
هنگامی كه ما قبول كردیم مقصود آیه از "بیت"، خانواده و روابط خانوادگی است، توصیف قرآن از آن به عنوان سست ترین خانواده (ان او هن البیوت لبت العنكبوت) مطابق چیزی است كه خداوند برای بندگانش، از خلال علم جدید، در مطالعه حیات عنكبوت ها، روشن كرده است.
از طرفی، جهت شباهت، در مثالی كه در قرآن زده شده است، به طور جدی واضح می شود، چون كسانی كه غیر از خدا را دوستان و یاوران خود انتخاب می كنند فقط برای انجام مصلحت های دنیوی است كه به چنین انتخابی دست می زنند و هنگامی كه این مصلحت ها تحقق یافت، یا در دنیا و یا در آخرت دشمن یكدیگر می شوند. (الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین؛ در آن روز دوستان برخی دشمنان برخی دیگرند مگر افراد پارسا و تقوا پیشه- زخرف /67) همانطور كه بیان كردیم، این روابط موقت و مصالح آنی بر عنكبوت و خانواده او منطبق است.
از طرف دیگر، بین كسانی كه غیر از خدا را دوستان و یاوران خود انتخاب می كنند و بین عنكبوت و بیت او (= مسكن او) تفاوت بسیار می یابیم. از این جهت كه رابطه بین كسانی كه غیر خدا را دوست و یاور می گیرند رابطه بین زندگان است و آن رابطه محبت و دوستی و یاری گری است و این مطلب بدان سبب است كه معنای "ولایت" (در اولیاء) تحقق یابد.
اما روابط بین عنكبوت و خانه مادی او (مسكن) رابطه بین موجود زنده و جماد (موجود غیر زنده) است؛ پس در اینجا معنای "ولایت" به معنی دوستی و یاری گری تحقق نمی یابد، چون جمادات، نیروی تدبر، اعمال قدرت و انجام كار ندارند. در این آیه یكی از موارد اعجاز علمی قرآن جلوه گر می شود؛ این حقایق- از خانواده و حیات عنكبوت ها- جدیداً كشف شده كه خانواده عنكبوت سست ترین خانواده هاست و قرآن كریم بیش از هزار سال قبل از اكتشاف آن- توسط بشر- به این حقیقت اشاره كرده است.
هنگامی كه به آخر آیه 41 سوره عنكبوت نگاه می كنیم متوجه این مسئله می شویم كه لو كانوا یعلمون. اگر (بر فرض) می دانستند. اشاره می كند كه آنان مقصود (این مثال قرآنی) را نمی دانستند چون این حقیقت علمی، در هنگام نزول قرآن برای بشر شناخته شده نبود.
طبق آیه 43 سوره عنكبوت یعنی " و تلك الامثال نضربها للناس و ما یعقلها الا العالمون"، این مثال را برای مردم می زنیم و جز دانایان در مورد آن خردورزی نمی كنند. "خدا ما و شما را از آنان - دانایان خردورز-" قرار دهد. نیز مشخص است كه مقصود از مثال (بیت عنكبوت)غیر از معنای ظاهری آن است.

پی نوشت :

1- ر- ك: الحشرات فی القرآن و الاحادیث النبویه و التراث الشعبی الكوینی، دكتر و سیمة الحوطی.
2- تقریر نكسیاینایر2002م.
3- ر- ك: تفسیر طبرسی، ابن كثیر و دیگران (ذیل آیه).
4- ر- ك: زاد المسیر فی علم التفسیر، جوزی.
* مترجم این مقاله دكتر محمد علی رضایی اصفهانی، عضو هیئت علمی مركز جهانی علوم اسلامی و پژوشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و نیز رئیس هیئت مدیره انجمن علمی قرآن پژوهی و مدرس حوزه و دانشگاه است. از آقای دكتر رضایی اصفهانی تاكنون هشت جلد كتاب و بیش از بیست مقاله تخصصی در حوزه علوم قرآن و حدیث منتشر شده است؛ یكی از كتاب های ایشان پژوهشی در اعجاز علمی قرآن بوده كه برنده چهار جایزه كشوری است.

آب در آموزه های قرآنی


آب درآموزه های قرآنی مایه حیات همه موجودات جاندار در زمین است. از این روست كه به صراحت می‌فرماید: ما هر چیز زنده را از آب قرار داده ایم.
آب از مهم ترین عناصر تشكیل دهنده زمین است. با آن كه هفتاد درصد سطح زمین را آب فراگرفته، با این همه در طول تاریخ بشر مساله آب و مدیریت آن مهم ترین دغدغه بشر بوده است؛ زیرا آب شیرین و بهداشتی و قابل مصرف دركشاورزی نسبت به حجم عظیم آب های شور بسیار اندك است. در بسیاری از مناطق به سبب دور بودن از منابع آبی چون رودها و دریاها و حضور وحشتناك بیابان و كویر، آب مشكل جدی بشر می‌باشد و حتی جنگ های بسیاری رخ داده و خون های بسیاری برای آب و مهار و كنترل آن ریخته شده است.
برخی براین باورند كه جنگ آینده به ویژه درمناطق خاورمیانه، جنگ آب است . درحال حاضربسیاری از درگیرهای قبیله ای و مرزی بین كشورها ارتباط با آب و تسلط بر منابع آن دارد. مدیریت و تسلط بر آب به ویژه رودها و دریاچه های مرزی مشكل بسیاری از كشورهای آفریقایی و آسیایی است.

ادامه نوشته

ضرب المثل های قرآنی(2)

 

1. «لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ»؛
چرا سخنی می‌گویید كه به آن عمل نمی‌كنید.» (سوره‌ی صف، آیه‌ی 2)
به عمل كار برآید، به سخن دانی نیست.

2. «وَما عَلَی الرَّسُولِ إلاّ الْبلاغُ؛
پیامبر وظیفه‌ای جز رسانیدن پیام (الهی) ندارد.» (سوره‌ی مائده، آیه‌ی 99)
گر نیاید به گوش رغبت كس                    بر رسـولان پیام بـاشد و بس                  
 از ما گفتن بود.

3. «لِكُلِّ نَبأٍ مُسْتَقَر».
هر خبری را وقت معینی است.» (سوره‌ی انعام، آیه‌ی 67)
هر سخن جایی و هر نكته مكانی دار

 

4. «ما عَلَی الْمُحْسِنین مِنْ سَبِیل؛
بر نیكوكاران باكی نیست.» (سوره‌ی توبه، آیه‌ی 91)
آن را كه حساب پاك است از محاسبه چـه باك است

5. «قُلْ كُلّ یعْمَلُ عَلی شاكِلَتِهِ؛
بگو هر كس بر حَسَب شكل‌گیری شخصیتش، عمل می‌كند.» (سوره‌ی اسراء، آیه‌ی 84)از كوزه همان برون تراود كه در اوست.

6. «ألَیسَ الصُّبْحُ بِقَریبٍ؛
مگر نه این است كه صبح امید (پیروزی) نزدیك است؟» (سوره‌ی هود، آیه‌ی 81)
در نا امیدی بسی امید است                    پـایان شب سیه سپید است(نظامی)

7.«عَسی أنْ تَكْرَهُوا شَیئاً وهُوَ خَیر لَكُمْ؛
و شاید چیزی را خوش ندارید و حال آن كه خیر شما در آن است.» (سوره‌ی بقره، آیه‌ی 261)
دردا كه طبیب صـبر* می‌فـرماید وین نفس حریص را شكر می‌باید
* صبر: نوعی گیاهی دارویی و بسیار تلخ.

8-«وَلا یحِیقُ الْمَكْرُ السَّیءُ إلاّ بِأهْلِهِ؛
و اندیشه‌ی بد، جز اهلش را فرا نگیرد.» (سوره‌ی فاطر، آیه‌ی 43)
هر آن كس كه اندیشه‌ی بد كند بـه فرجام بـد تـا تـن خـود كند(فردوسی)

9- «وَجَزاءُ سَیئَة سَیئة مِثْلُها؛
و جزای بدی، بدی است مانند آن.» (سوره‌ی شوری، آیه‌ی 40)
كلوخ انداز را پاداش سنگ است. (سعدی)

10- «وَلِكُلِّ أمّةٍ أجَل…؛
و برای هر اُمّتی اجلی است…» (سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 34)
كه كار خدای نه كاری است                 خرد قـضـای نبشتـه نشـایــد سـِتُـرد(فردوسی)
قضـا كشتی آن جا كه خـواهد بَرد و گـر نا خـدا جـامعه‌بـر تن دَرَد      (سعدی)

11-«وأنَّ لَیسَ للإنْسانِ إلاّ ما سَعی؛
و انسان را نیست جز آنچه كوشش كند.» (سوره‌ی نجم، آیه‌ی 39)
به جز از كشته خویش نَدرَوی.
نا‌بـرده رنـج گنج میسّر نـمـی‌شـود مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد  (سعدی)

12. «یعرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسیماهُمْ…؛
گناهكاران به چهره و سیمایشان شناخته شوند.» (سوره‌ی الرحمن، آیه‌ی 41)
رنگ رخسار خبر می‌دهد از سرّ ضمیر  (سعدی)

13. «أولئِكَ الّذینَ اشْتَروا الضَّلالَةَ بِالْهُدی فَمَا رَبِحَتْ تِجارتُهُمْ وَما كانُوا مُهْتَدِین؛
آنانند كه گمراهی را به بهای هدایت خریدند، پس تجارتشان سودی نكرد و از هدایت‌یافتگان نبودند.» (سوره‌ی بقره، آیه‌ی 16)
دین به دنیا فـروشان خـرند یوسف فروشند تا چه خرند

14. «إنّی أری ما لا تَروْنَ؛
همانا من آن می‌بینم كه شما نمی‌بینید.» (سوره‌ی انفال، آیه‌ی 48)
تو مو می‌بینی و من پیچش مو.

15. «واجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ أهْلِی، هارونُ أخِی اُشْدُدْ بِهِ أزْرِی؛
و از اهل من برایم وزیری قرار بده. هارون برادرم را، پشت من بدو استوار كن.» (سوره‌ی طه، آیه‌ی 29)
اگر دو برادر دهد پشت به پشت          تـن كـوه را بـاد مـانـد بـه مشت (فردوسی)
برادر پشت برادر است.

16. «لَوْ كانَ فِیهما آلِهَة إلاّ اللّه لَفَسَدَتا؛
اگر در آن دو (آسمان و زمین) معبودانی جز خدای بودند، البته [هر دو] تباه می‌شدند.» (سوره‌ی انبیاء، آیه‌ی 22)
دو پادشاه در اقلیمی نگجند.

17. «خَسِرَ الدُّنْیا وَالآخِرَة…؛
در دنیا و آخرت زیان‌كار شد.» (سوره‌ی حج، آیه‌ی 11)
از آن جا رانده، از این جا مانده.

19. «كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیهِمْ فَرْحُونَ؛
هر گروهی بدان چه نزد آنهاست، شادمانند.»  (سوره‌ی مؤمنون، آیه‌ی53)
هر كسی را به كار خویش خوش است       كس نگـوید كـه دوغ مـن تُـرش است

.20«إنّ الإنْسانَ لَیطْغی أنْ رآهُ اسْتَغْنی؛
انسان چون خود را بی‌نیاز بیند، سركشی كند.» (سوره‌ی علق، آیه‌ی6 و7)
گر به دولت برسی مست نگردی، مردی

21- وصَدَّقَ بِهِ اولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ؛
و آن كسی كه راستی آورد و آن را راست شمرد، آن گروهی هستند كه ایشان پرهیزگارانند.» (سوره‌ی زمر، آیه‌ی33)
راستی كـن كه راستان رستند               در جهان راستان قوی دستند

22. «فإذا عَزَمْتَ فَتَوكَّلْ عَلی اللّهِ؛
پس چون اراده كاری كردی برخدا توكل كن.» (سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی)
با توكل زانوی اشتر ببند.

23. «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ؛
هر نَفْسی، چشنده‌ی مرگ است.» (سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی184)
اگر چـرخ گردون كشد زین تو، سرانجام خشت است بالین تو

24. «وَما تُقَدِّمُوا لأنْفُسِكُمْ مِنْ خَیرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللّهِ؛
وهر كار خیر كه از پیش برای خود بفرستید همان را نزد خدا می‌یابید.» (سوره‌ی بقره، آیه‌ی110)
دنیا مزرعه آخرت است.
برگ عیشی به گور خویش فرست                       كـس نـیـارد، تــو پـیـش فـرسـت

بـیــا تــا بـرآریــم دسـتـی ز دل                               كـه نـتــوان بـرآورد فــردا ز گـِل