در قسمت اول مقاله: «مشكلات آموزش قرآن در كشور» مباحث: چه كساني مقصر اند مردم يا متوليان قرآني كشور؟، بي توجهي بر برنامه ريزان به «انس روزانه مردم با قرآن و پيشنهادهاي كارساز مورد بررسي قرار گرفت.
-3 تفكيك خواندن و فهميدن قرآن از يكديگر در برنامه ريزي، آموزش و فعاليت ها
قبلاً گفتيم كه علت دوري مردم از قرآن كريم اين نيست كه افراد با قواعد روخواني و روان خواني آشنا نيستند، بلكه اشكال در اين است كه اصولاً افراد قرآن نمي خوانند. در اين جا سؤالي كه پيش مي آيد اين است كه چرا آنان قرآن نمي خوانند؟ اولين و ساده ترين پاسخ اين است: «زيرا مردم قرآن را نمي فهمند.» سؤال ديگر اين است كه آيا مي شود همه مردم به راحتي معني و مفهوم آيات قرآن كريم را بفهمند؟ پاسخ اين است كه «قطعاً بله»
در خطبه 176 نهج البلاغه اميرالمؤمنين امام علي (ع) آمده است: «ما جالس هذا القرآن ا لّا قام عنه ب زياده او نقصان زياده في هدي و نقصان م ن عمي» (با قرآن همنشين نشد مگر كسي كه با يك افزوني و با يك كاستي از كنار آن برخاست؛ افزوني در هدايت و كاستي در ناداني). قطعاً لازمه چنين اتفاقي در درجه اول فهميدن آيات است.
يكي از ظلم هاي تاريخي به قرآن كريم كه بسيار تلخ و جان كاه است و البته پيشينه زيادي هم در ايران ندارد آن است كه قرآن كريم تنها كتابي است كه در آموزش آن عملاً به قرآن آموز ياد داده مي شود كه «بخوان و نفهم» !!!. شما چنين مفهوم و روشي را در هيچ كجا و در هيچ حوزه يادگيري نمي بينيد. البته خاستگاه اين مسأله به ابعاد سياسي و فرهنگي مختلفي مربوط است و نيز باعث بروز مسائل و مشكلات متعددي شده است كه در بخش هاي بعدي به بيان مختصر برخي از آن ها خواهيم پرداخت.
در همين رابطه حضرت امام خميني (ره) در كتاب آداب الصلاه خود مي فرمايد: «يكي ديگر از حـجب كه مانع از استفاده از اين صحيفه نورانيه است اعتقاد به آن است كه جز آن كه مفسرين نوشته يا فهميده اند كسي را حق استفاده از قرآن شريف نيست، و تفكر و تدبر در آيات شريفه را به تفسير به رأي كه ممنوع است اشتباه نموده اند؛ و به واسطه اين رأي فاسد و عقيده باطل قرآن شريف را از جميع فنون استفاده عاري و آن را به كلي مهجور نموده اند، در صورتي كه استفادات اخلاقي ايماني و عرفاني به هيچ وجه مربوط به تفسير نيست تا تفسير به رأي باشد...»
انتظارات قرآن از ما
مطمئناً براي شما نيز جالب خواهد بود اگر بدانيد قرآن كريم درباره خودش از ما چه انتظاراتي دارد و نظرش درباره فهم قرآن چيست. دانستن اين انتظارات معيار و محك خوبي است تا بدانيم هدفگزاري ها، برنامه ريزي ها و فعاليت هاي قرآني كشور تا چه اندازه از اتقان و جامعيت لازم برخوردار است.
قرآن كريم حدود 16 انتظار را درباره خودش مطرح مي كند كه از آن جمله مي توان به اين موارد اشاره كرد:
1- اهميت دادن به قرآن: «خـذ الـك ـتاب ب ـقوّه » (قرآن را جدي و محكم بگيريد) - مريم /12
2- خواندن قرآن: «فاقـرءوا ما تـيسّر م ـن القـرآن ... فاقـرءوا ما تـيسّر م نـه ...» (پس هر چه مي توانيد از قرآن بخوانيد ...) - مزّمّل / 20
2- تلاوت قرآن: « الّـذين آتيـناهـم الك ـتاب يتـلونـهو حقّ ت ـلاوت ـه ، اولـئك يؤم ـنون ب ـه ...» (كساني به كتاب خدا ايمان دارند كه آن را آن چنان كه بايد مي خوانند)- بقره / 121
3- تدبر در قرآن: « ا فـلا يـتـدبّـرون القـرآن ...» (چرا در آيات قرآن تدبر نمي كنيد؟) - محمّد (ص)/ 24
4- خشوع در برابر قرآن: «لو انـزلـنا هـذا القـرآن عـلي جـبـل لـرأيـتـهو خاش ـعًا مـتـصد ّعًا م ـن خشـيه الله » (اگر اين قرآن را بركوه نازل مي كرديم، هر آينه مي ديديد كه كوه در مقابل خدا خاشع مي شد.) - حشر / 21
5- تأثير پذيري از قرآن: «الم يأن ل لّذيـن آمـنوا ان تخـشـع قـلوبـهم ل ـذ كـر الله ...» (آيا هنگام آن نرسيده كه دلهاشان به ياد خدا فروتن گردد)- حديد / 16
6- عمل به قرآن: « ا تأمـرون الـنّاس ب الب ـر ّ و تنـسون انـفـسـكم و انـتم تتـلون الك ـتاب ...» (آيا مردم را به نيكي فرمان مي دهيد ولي خود را فراموش مي كنيد، با اينكه كتاب خدا را مي خوانيد) - بقره / 44
7- آموزش قرآن به ديگران « هو الّـذي بـعـث ف ي الامّيـيّن رسولًا م نـهم يتـلوا عـليـه م آيات ه و يزكّيـه م و يـعل ّـ مـهـم الـك ـتاب و الـح كـمـه » (خدا در ميان بي سوادان فرستاده اي از خودشان برانگيخت تا آيات او را برآنان بخواند و پاكشان گرداند وكتاب وحكمت به ايشان بياموزد) - جمعه / 2
8- اقامه قرآن « يا اهـل الـك ـتاب لسـتم عـلي شيء حتّي تـقيـمـوا الـتّورات و الا نـجيـل و ما انـز ل ا ليـه م ن رب ّـكم... » (اي اهل كتاب ! تا هنگامي كه به تورات وانجيل و قرآن عمل نكنيد و آن را محور عقيده و فكر و عمل فردي و اجتماعي خود قرار ندهيد بر هيچ آيين بر حقي نيستيد.) - مائده / 68
همان طور كه مي بينيد در اين انتظارات، همچنين در ساير انتظارات قرآن درباره خودش سخني از فهم معنا و مفاهيم قرآن كريم به ميان نيامده است. چرا؟ زيرا از نظر قرآن كريم «خوانـدن هـمان فهـميـدن است» و به قول معروف فهميدن قرآن روي ديگر سكه خواندن است. همان طور كه در همه زبان ها از جمله زبان فارسي خواندن عين فهميدن است و چيزي جداي از آن نيست؛ اما اين كه چرا در آموزش ها و فعاليت هاي قرآني اين مسأله ناديده گرفته شده سؤالي است كه بايد طرفداران آن پاسخگو باشند. شايد بتوان گفت مؤثرترين راهبرد دشمنان اسلام در جنگ با ارزش هاي اسلامي- ايراني همين مسأله بوده است.
آيا فهم قرآن براي فارسي زبانان امكان پذير است؟
اكنون كه ضرورت توجه به فهم قرآن روشن شده است مناسب است امكان آموزش آن نيز مورد بررسي قرار گيرد در اين زمينه توجه شما را به دو بررسي زير جلب مي كنيم:
1- طبق بررسي هاي به عمل آمده در مجموعه كتاب هاي مختلف دوره ابتدايي مانند فارسي، ديني، تاريخ، جغرافي و... بيش از 500 لغت قرآني با همان لفظ و معنا آمده است. لغاتي مانند: «كتاب، قلم، نور، ظلمات، سلام، حمد، وقت، بشر، علم، عمل، الّا، خلق، مؤمن، صالح، كافر، اصحاب، م ثل، مثل، قوم، رحمت، عذاب، حق، ظلم، خالق، دنيا، آخرت، عال م، عالم، قيامت، صاحب، درجه، شديد، رسول، وسيله، قوم، صبح،خير، شرّ،مسجد، مبارك، جاهل، داخل، خارج، اوّل، آخر، شك، يقين، انسان، رعد وبرق، عاقل، مجنون، ذرّه، عظيم، جبال، شهيد، نعمت، ثمر صبر و ... »
2- همچنين طبق بررسي ديگري قرآن كريم داراي حدود 78000 كلمه است كه 67000 كلمه آن تكرار 11000 كلمه است. 1000 كلمه اي كه بيش ترين تكرار را دارد و بيش از 75 درصد ازكل قرآن را شامل مي شود. از اين تعداد كمتر از 400 كلمه كه بيش ترين تكرار را دارند در كتاب هاي درسي آموزش قرآن دوره راهنمايي آمده است كه حدود بيش از 50 درصد از كل قرآن را شامل مي شود. درك معناي آيات و عبارات ساده و پركاربرد راهكاري بسيار مناسب است كه اولين نتيجه آن انس دائمي فرد با قرآن كريم است.
در زمينه امكان فهم قرآن كريم رهبر حكيم و فرزانه انقلاب در اول رمضان 1386 چنين فرمودند: »اين كلماتي كه شما ملاحظه مي كنيد، همان چيزهائي است كه خداوند متعال به عنوان آخرين ذخيره ي معنوي وحي الهي به بشريت عطا كرده است. اين ها را بايد فهميد.
متأسفانه ما حجاب زباني داريم، حجاب لغوي داريم؛ اين كمبود ماست. يعني كمبود ملت هاي غير عرب است. اين حجابي است كه ما داريم و قابل حل هم هست. مبادا كسي خيال كند حالا چه كار كنيم، نمي شود؛ نخير، اين كاملاً قابل حل است. بسياري از كلمات و لغات قرآني در زبان فارسي متداول ما تكرار شده است و ما مي فهميم. مثلاً فرض بفرمائيد: «و لـنبـلونّـكم ب شي ء م ن الـخوف و الـجوع و نقـص م ن الاموال و الانـفـس و الثّـمـرات و بـش ّـر الـصّاب ـريـن». اين آيه شريفه را اگر نگاه كنيد، از لغات اين آيه، آنچه كه يك فارسي زبان نفهمد، فقط دو سه تا است و الا بقيه لغات را مي فهمد. حالا مثلاً «لـنبـلـونّـكم» را بايد برايش معنا كنند، اما «شي ء» را مي داند يعني چه. خود شما شي ء، اشياء را به كار مي بريد. «خوف» را مي دانيد چيست، «جوع» را مي دانيد چيست، «نقص» را مي دانيد چيست، «اموال» را مي دانيد چيست، «انـفـس» را مي دانيد چيست، «ثـمـرات» را مي دانيد چيست. اين ها چيزهائي نيست كه يك فارسي زبان اين ها را نفهمد.»
در زمينه آموزش درك و فهم آيات ساده و پركاربرد قرآن كريم مي توان گفت كتاب هاي درسي آموزش قرآن وزارت آموزش و پرورش در سال هاي اخير گام هاي مؤثّري را برداشته و تجارب خوبي را كسب كرده است.
4-به نام روخواني به كام روان خواني يا به نام آموزش قواعد روخواني؟
از خواننده مي پرسم: چند نفر را مي شناسيد كه روخواني آيه الكرسي و يا برخي سوره ها را مي داند اما در خواندن همه قرآن ناتوان و يا كم توان است؟ اگر پاسخ شما اين است كه اكثر مردم اين چنين هستند به شما مي گويم كه همه آنها كه چنين هستند روخواني بلد نيستند و بهتر بگوييم معلمان آنها به آنها به جاي روخواني روان خواني ياد داده اند.
مهم ترين چالش در آموزش عمومي قرآن ارائه روش هاي مناسب آموزش خواندن قرآن كريم است. شيوه هاي رايج كشور در آموزش روخواني عمدتاً مبتني به دو اشكال اساسي است،
1- آموزش روان خواني به جاي آموزش روخواني (روش شنيداري)
2- آموزش قواعد روخواني به جاي آموزش روخواني (روش قاعده آموزي)
از مهم ترين آسيب هاي آموزش قرآن در شيوه هاي شنيداري و قاعده آموزي مي توان به موارد زير اشاره كرد:
1- در اين روش مهارت درست ديدن جاي خود را به روش شنيداري مي دهد و در نتيجه فرد همواره در خواندن قرآن توسط چشم با مشكل اساسي روبه رو است.
2- آموزش يك سويه و معلم محور است و قرآن آموزان اغلب در اين شرايط منفعل عمل مي كنند.
3- بيشتر وقت كلاس به جاي ارتقاي تواناي روخواني صرف آموزش قواعد روخواني مي شود.
4- اين روش به دليل عدم تعميم فقط به يادگيري يك متن خاص منجر مي شود و در نتيجه به توانايي افراد در خواندن ساير سوره ها و آيات كمك نمي كند.
5- روش شنيداري باعث مي شود افراد دچار مشكل بزرگي تحت عنوان «كلي خواني» شوند؛ اين مشكل در اثر ادامه مزمن شده و رفته رفته باعث به وجود آمدن اختلالات يادگيري مانند بروز اغلاط روخواني فراوان مي شود.
6- تجربه نشان داده است كه آموزش قواعد به اين شيوه به علت انتزاعي بودن مطالب چندان تأثير مثبتي در يادگيري ندارد و تنها به حفظ كردن تعاريف و قواعد منجر مي شود؛ در نتيجه تنها مقدار كمي از قاعده آموخته مي شود. در صورتي كه فرايند به صورت عملي و در حين مهارت آموزي به فراگير انتقال داده مي شود.
در روش ديداري تأكيد برمهارت «خوب ديدن» است يعني عادت دادن چشم به تشخيص علائم حركات و نمادهاي قرآني به جاي توجه به حروف و كلمات است. در اين جا بيان سه نكته لازم است:
اول- اطمينان از استفاده معلم از لوحه هاي آموزش قرآن در پايه هاي اول تا سوم ضروري است؛
دوم- اطمينان از تسلط معلم به روش هاي اشاره هاي ثابت و متحرك ضروري است؛
سوم- در برنامه جديد (ارتقاي آموزش قرآن) سوره و آيات موضوعيت ندارد بلكه مهارت خواندن دانش آموزان مد نظر است. از اين رو نياز نيست معلم در يك درس تا حصول مهارت كامل صبر كند؛ بلكه كسب توانايي روخواني را در سوره ها و آيات مختلف محقق كند.
5- صرف منابع انساني و مادي كشور در «فعاليت هاي هنري» به نام «آموزش عـمومي قرآن»
امام خميني (ره) در صفحات 190 تا 205 كتاب آداب الصلاه خود مهجوريت قرآن در بلاد اسلامي را مورد نقد و بررسي قرار مي دهد و در فرازي زيبا و قابل تأمل چنين مي نويسد: «آيا اگر غالب عمر خود را صرف در تجويد و جهات لغويه و بيانيه و بديعيه آن كرديم، اين كتاب شريف را از مهجوريت بيرون آورديم؟ آيا اگر قرائات مختلفه و امثال آن را فرا گرفتيم، از ننگ هجران از قرآن خلاصي پيدا كرديم؟ آيا اگر وجوه اعجاز قرآن و فنون محسنات آن را تعلم كرديم، از شكايت رسول خدا (ص) مستخلص شديم؟ هيهات! كه هيچ يك از اين امور مورد نظر قرآن و منزل عظيم الشان آن نيست.
قرآن كتاب الهي است و در آن شئون الهيت است قرآن حبل متصل بين خالق و مخلوق است و به وسيله تعليمات آن بايد رابطه معنويه و ارتباط غيبي بين بندگان خدا و مربي آنها پيدا شود از قرآن بايد علوم الهيه و معارف لدنيه حاصل شود. رسول خدا (ص) به حسب روايت كافي شريف فرموده: ا نّما الـع لم ثلاثه : آيه محكمه و فريضه عاد له و سنّه قائ مه .»
شايد بتوان گفت با وجود اهتمام دلسوزان در سال هاي متمادي برخورد يك بعدي و تك سويه در برنامه ريزي ها، فعاليت ها و شيوه هاي آموزش قرآن باعث عقب ماندگي علمي اين عرصه نسبت به ساير عرصه هاي علمي- آموزشي شده است؛ از جمله مباحثي كه در فرايند ياددهي و يادگيري مورد غفلت واقع شده، كم توجهي به مخاطب شناسي و ويژگي هاي يادگيرنده بوده است؛ همين مسأله باعث شده تا انگيزه و علاقه اوليه افراد به تدريج در اثر شكست هاي يادگيري سركوب شده و نتيجه آن فاصله اغلب ايشان از فعاليت هاي قرآني شده است. در اين زمينه مي توان به نظريه مشهور هوش هاي چندگانه يادگيري اشاره كرد.

مطالب مرتبط: