فراق حضرت یوسف به خاطر رد فقیر بود!

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر فخیم المیزان به نقل از معانى‌الاخبار شیخ صدوق روایتی را آورده که نشان می‌دهد حضرت یعقوب پیامبر (علیه السلام) به علت رد کردن فقیر، به هجران حضرت یوسف(علیه السلام) مبتلا شده است.

فقر

اظهار حاجت و تن دادن به دریوزگی و تکدی‌گری، از نگاه اسلام، مطلوب نیست اما گاه می‌شود که انسان به خاطر موانعی عرف،عقلی و یا حتی شرعی،از برآوردن حوایج ضروری خویش ناتوان است. در چنین مواقعی، چه باید کرد؟

ادامه نوشته

بررسی داستان حضرت یوسف در قرآن

حضرت یوسف علیه السلام در هیچ شرایطی ناامید نشد حتی هنگامی که توسط برادرانش در چاه فرو افتاد. ارتباط مستمر و پایدار و خالصانه با خدا، او را از قعر چاه به عزیز مصر رساند. و ناجی انسان های ناامید شد.

آنچه مسلم است، این است که قرآن یک کتاب قصه نیست، آنچه در قالب قصص قرآن آمده به عنوان پیام ها و درس های بزرگ زندگی برای همیشه تاریخ زندگی بشر می باشد. همه سرگذشت ها، حتی سرگذشت انسان های بسیار بزرگ جهان در بستر زمان از یادها رفته و بخشی از افکار و رفتار آنان مورد نقد  واقع شده و می شود. امّا زندگی بزرگانی که در قرآن ترسیم و تدوین شده، سراسر درس زندگی و اخلاق و عرفان و بندگی و بالندگی است. هر چه بر علم و دانش و تجربه بشری افزوده می شود. برداشت ها و انبساط های عمیق تر و دقیق تری بدست می آید. 

داستان زیبای حضرت یوسف صدیق (علیه السلام) یکی از آنهاست. در این نوشتار تنها به بخشی از نکته های اخلاقی و تربیتی این داستان می پردازیم:

ادامه نوشته

به شیوه حضرت یوسف (علیه‌السلام) دعا کنیم!

جزء سیزدهم قرآن کریم که از آیه 53 سوره یوسف علیه السلام آغاز و به پایان سوره مبارکه ابراهیم علیه السلام ختم می شود ، در بردارنده آموزه ها و پیام های روح افزای الهی است که این نوشته تعدادی از آنها را نقل می کند.

جمال یوسف علیه السلام

در اینکه چهره یوسف علیه السلام زیبا بود حرفی نیست؛ همان چهره ای که وقتی زنان دیدند ، دست خود را به جای میوه بریدند و گفتند:

حَاشَ لِلّهِ مَا هَـذَا بَشَرًا إِنْ هَـذَا إِلاَّ مَلَكٌ كَرِیمٌ ؛منزه است خداوند، این بشر نیست، این جز فرشته‏اى بزرگوار نیست.[1] اما آنچه او را یوسف قرآن کرد صفات اخلاقی فوق العاده او بود؛ نه چهره دلربایش.

جمال یوسف علیه السلام در این است که در تمام این آمد و شدها هیچ گاه آن ظلمی را که برادران جفاکار در حقش کردند ، به رویشان نیاورد و همواره از خدا و لطف و رحمت بی انتهایش سخن گفت.

ادامه نوشته

نظری متفاوت درباره یوسف نبی(علیه‌السلام)

بین مردم مشهور است که حضرت یوسف (علیه السلام) دچار ترک اولی شدند و حتی در فیلم داستان حضرت یوسف نیز اینگونه نمایش داده شد.

البته بین مفسرین در این موضوع اختلاف وجود دارد، با توجه به اهمیت این موضوع که مربوط به عصمت یکی از انبیای بزرگ الهی است به بررسی بیشتر این موضوع می پردازیم.

در داستان حضرت یوسف(علیه السلام) پس از آنکه ایشان با کید همسر عزیز مصر به زندان افتادند، دو نفر از کسانی که با ایشان در زندان بودند، خواب هایی دیدند که ایشان برایشان تعبیر کردند.

سپس قرآن می گوید:" وَ قالَ لِلَّذِی ظَنَّ أَنَّهُ ناجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِی عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْساهُ الشَّیْطانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِی السِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ "(و به آن یكى از آن دو كه مى‏دانست رهایى مى‏یابد گفت: مرا نزد صاحبت (سلطان مصر) یادآورى كن، ولى شیطان یادآورى او را نزد صاحبش از خاطر وى برد و بدنبال آن چند سال در زندان باقى ماند.)(یوسف 42)

ادامه نوشته

انسانیت گوهر فراموش شده ما آدمها

در این مقاله آیات صفحه 238، مورد بررسی قرار می گیرد...

تمامی هشت آیة 23 تا 30 سورة یوسُف از صفحة 238، داستان یوسف(ع) و همسر عزیز مصر را بیان می‌كنند كه ما از میان این‌ آیات، به ‌آیة آغازین این‌صفحه می‌پردازیم.

قصّة حضرت یوسف(ع) بر حسَب نقل قرآن‌كریم، به این‌جا منتهی شدكه یوسف (ع) مراحل پرمِحنَتی را، از مَحسود و مبغوض برادران قرارگرفتن، در میان چاه انداخته شدن، به ثَمَنِ بَخس به فروش رفتن و در بازار مصر به‌عنوان برده در معرض فروش قرار داده شدن تا عاقبت به‌كاخ عزیز مصر وارد شدن، كه همگی با شدّت‌ها و رنج‌ها توأم بود، سپری‌كرد.

تا این‌جا، مراحل بسیار پررنج و تعبی بود. امّا از این به بعد، به‌حسب ظاهر، زندگی پرنعمتی برایش پیش‌آمد. یعنی، در جوّی قرار گرفت‌ كه همة موجبات رفاه وكامیابی، از هر جهت برایش فراهم شد. امّا در عالم معنا، گرفتار رنج و محنت روحی بسیار بزرگی شد كه برای اولیای خدا (ع) شداید روحی، به‌مراتب بیشتر از بلیّات جسمی رنج‌آور و دردانگیز است و رهایی یافتن از این ‌دامِ بسیار خطرناك نیز، برای حضرت یوسف (ع) به‌راستی از خَوارِقِ عادات است.

ادامه نوشته

و شهوت از سر انگشتان او خارج شد!

داستان سرایان و خیال پردازان با تحریفات و افسانه های موهوم خود و با شاخ و برگ های

حضرت یوسف

دروغینی که به داستان پر جاذبه حضرت یوسف علیه السلام دادند، چهره تابناک این پیامبررا نیزبه سان دیگر پیامبران غبارآلود جلوه دادند و تلاش کردند با آلوده ساختن این سرچشمه پاک، جویندگان حقیقت را از بهره جستن از این زلال معنوی محروم کنند. ما در ذیل به برخی از اباطیل و سخنان زشت و مشمئز کننده آنان اشاره می کنیم.

یوسف صدّیق در تاریخ بشریت یکی از چهره های زیبای معنوی و از شخصیت های ممتاز و و کم نظیری است که از مکتب تربیتی و انسان ساز وی می توان درس های پرهیزگاری، طهارت نفس و پاکدامنی و سایر کمالات اخلاقی را فرا گرفت؛ بدین خاطر است که خداوند تعالی داستان یوسف را «احسن القصص» خوانده و آن حضرت را به عنوان یک تمثیل ایمان و اخلاق و به عنوان نمونه والای انسانیّت و فضیلت معرفی کرده و مشتاقان حقیقت و معنویّت از آن آیینه تمام نمای سجایای اخلاقی فرا خوانده است. اما افسوس که داستان سرایان و خیال پردازان با تحریفات و افسانه های موهوم خود و با شاخ و برگ های دروغینی که به این داستان پر جاذبه دادند، چهره تابناک این پیامبر را نیز به سان دیگر پیامبران غبارآلود جلوه دادند و تلاش کردند با آلوده ساختن این سرچشمه پاک، جویندگان حقیقت را از بهره جستن از این زلال معنوی محروم کنند. ما در ذیل به برخی از اباطیل و سخنان زشت و مشمئز کننده آنان اشاره می کنیم.

ادامه نوشته