ماهیت مرگ چیست؟

تصور ابتدایی که از مرگ به ذهن انسان می رسد خصوصا در تصور مادی گراها که این تصور را علم فرض کردند این است که مرگ باعث نابودی انسان می شود. آیا واقعاً مرگ همین است؟ یعنی مرگ باعث نابودی انسان می شود؟ یا اینکه مرگ انسان را از یک مرحله وارد مرحله دیگری می کند و از یک عالم به عالم دیگری سیر می دهد بطوری که در یک نشئه غروب می کند همزمان در نشئه دیگری که وسیع تر و زیباتر و بزرگتر هست طلوع می کند؟

مرگ، ماهیت مرگ، مردن

مرگ در روایات 

آنچه که از روایات و آیات رسیده خیلی روشن و قابل بیان است اما در این مباحث علم و عقل اگر هم حرفی داشته باشند خیلی کم است. از روایات بر می آید که حقیقت مرگ چیزی جز لباس عوض کردن و منزل عوض کردن و بوئیدن یک گل خوشبو برای بعضی از افراد نیست.

ادامه نوشته

حقیقت مرگ از نگاه قرآن چیست؟

 

 قرآن کریم بر خلاف پندار کسانی که مرگ را فنا و نیستی می‌دانند، بر بقای انسان پس از مرگ تأکید می‌کند و هرگز مرگ را نابودی تلقی نمی‌کند.

حقیقت انسان را روح مجرد او شکل می‌دهد و با مرگ، روح از بدن جدا می‌شود. وجود و حیات انسان در مرحله دنیوی مانند کودک در گهواره است. مکانی مانند دنیا و تکان‌دهنده‌ای مانند زمان او را به حرکت در‌ می‌آورد تا او به حد کمال جوهری خود برسد، ولی زمانی که به نهایت بلوغ رسید، ناگریز باید خارج شود و این خروج از بدن و مکان و زمان، همان مرگ است.

قرآن کریم بر خلاف پندار کسانی که مرگ را فنا و نیستی می‌دانند، بر بقای انسان پس از مرگ تأکید می‌کند و هرگز مرگ را نابودی تلقی نمی‌کند.

از منظر قرآن کریم حقیقت مرگ انتقال روح از عالم طبیعت به عوالم دیگر و بازگشت انسان به سوی خداست.

قرآن از مرگ با تعابیر مختلفی یاد کرده است:

ادامه نوشته

انسان پس از مرگ

مردم! شما چونان مسافران در راهید که در این دنیا فرمان کوچ داده شدید. دنیا، خانه اصلی شما نیست؛ پس به جمع ‏آوری زاد و توشه بپردازید. آگاه باشید این پوست نازک تن، طاقت آتش دوزخ را ندارد؛ پس به خود رحم کنید ...

در نظر سطحى، مرگ نابودى انسان است و زندگى او تنها به همین زندگى چند روزه و در میان زایش و درگذشت محدود می باشد، اما اسلام مرگ را انتقال انسان از یک مرحله زندگى به مرحله دیگرى تفسیر می کند. به نظر اسلام، انسان زندگانى جاویدانى دارد که پایانى براى آن نیست و مرگ که جدایى روح از بدن است، وى را به مرحله دیگرى از حیات وارد می کند که کامروایى و ناکامى در آن، بر پایه نیکوکارى و بدکارى در مرحله زندگى پیش از مرگ استوار می باشد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است: «گمان مبرید که با مردن نابود می شوید؛ بلکه از خانه اى به خانه دیگرى منتقل می شوید».(1)

انسان پس از مرگ، از جهت اعتقاداتى که داشته و اعمال نیک و بدى که در این دنیا انجام داده است، مورد بازپرسى خصوصى قرار می‌گیرد و پس از محاسبه اجمالى طبق نتیجه‌اى که گرفته شد، به یک زندگى شیرین و گوارا یا تلخ و ناگوار محکوم گردیده و با همان زندگى در انتظار روز رستاخیز عمومى به سر می‌برد.(2)

ادامه نوشته

عوامل تقديم و تاخير مرگ

آيا دوست داريد مرگتان را به تاخير بيندازيد؟ و يا برعكس آن را پيش انداخته و مرگ زودرس داشته باشيد؟ شايد بيشتر مردم به بخش دوم پرسش جواب منفي بدهند، ولي همگان از اين كه مرگشان پس افتد و با تاخير مواجه شود، خوشحال مي شوند؛ چرا كه دو روز زندگي بيشتر در دنيا مي ارزد كه راه و روش آن را بياموزند. از همين رو بسياري مردم با كوچك ترين بيماري به سوي پزشك مي شتابند و از همه دارو و درمان ها استفاده مي كنند كه خداي نكرده با اين بيماري مرگ به استقبال ايشان نرود. هر كسي دوست دارد كه صد سال و بلكه هزار سال زندگي كند. كمتر كسي است كه از مرگ استقبال كند.
جالب اينكه آموزه هاي وحياني اسلام نه تنها تقديم و تاخير مرگ را ممكن و شدني مي دانند، بلكه راه ها و شيوه هايي را نيز بيان مي كند كه با آن مرگ، پيش يا پس مي افتد بي آنكه نياز به دارو و درمان هاي پرهزينه باشد. با اين همه بيشتر مردم از اين راه ها غافل هستند و به آن گرايشي ندارند. اين مردم به هر چيزي چنگ مي اندازند كه عمرشان افزايش يابد. به تغذيه و بهداشت و درمان فكر مي كنند ولي هرگز به اموري چون صدقه، صله رحم و صلوات و مانند آن فكر نمي كنند كه موجب افزايش عمر مي شود.
نويسنده در اين مطلب با مراجعه به آموزه هاي وحياني بر آن است تا عوامل تقديم و تاخير مرگ را براساس آموزه هاي وحياني اسلام تبيين كند.
مرگ در دستان انسان
آيا مي دانستيد كه مرگ هم در دستان انسان است و اين گونه نيست كه انسان در مرگ و زندگي خود نقشي نداشته باشد، بلكه خود شخص مي تواند با رفتارهايش مرگش را پيش يا پس اندازد؟
همگان مي دانيم كه با محيط زيست خوب، تغذيه مناسب، بهداشت خوب، مراعات برخي از مسايل، پرهيز از عواملي چون اضطراب و افسردگي و مانند آن، مي توانيم مدت زندگي خويش را افزايش داده و با سلامتي كامل مدت بيش تري را زندگي كنيم؛ اما كمتر به عواملي توجه مي كنيم كه مي تواند تاثير اين عوامل مادي را از ميان بردارد و ما را گرفتار مرگ هاي ناگهاني و تصادفي كند و با آنكه از نظر ظاهري در سلامت كامل هستيم يك دفعه جان به جان آفرين تسليم كنيم، چرا كه برخي از چيزها را مراعات نكرده ايم كه مانع از آمدن مرگ به شكل ناگهاني شود و در سلامت كامل، مرگ ما را در آغوش بگيرد.

ادامه نوشته

مرگ و جاودانگي انسان

از نظر آموزه هاي قرآني از ويژگي هاي دنيا، وجود مرگ و زندگي است. خداوند مرگ و زندگي را براي موجودات دنيوي آفريده است. (الذي خلق الموت و الحياه ؛ سوره ملك، آيه2) همه موجودات دنيوي مرگ را تجربه مي كنند، چنانكه زندگي را تجربه مي كنند. (كل من عليها فان؛ سوره الرحمن، آيه 62)
اما نكته اي كه مهم است اينكه زندگي موجودات همواره در دنيا با حضور همزمان مرگ همراه است و هر دم تركيبي از زندگي و مرگ است. اما اين مرگ تا كي ادامه دارد؟ پاسخ قرآن به اين پرسش كوتاه است. تا زمان اجل موجودات. به اين معنا كه مرگ به حيات خود به عنوان يك آفريده و آيت الهي تا زمان اجل ادامه مي دهد و وقتي اجل و زمان آن رسيد، پايان مي يابد و ديگر حيات بي مرگ آغاز خواهدشد. (انعام، آيات2 و 60؛ نوح، آيه4)
اما نكته مهم تر و شگرف تر اين است كه موجودي چون انسان مرگ را مي خورد و در هنگام اجل آن را نيست و نابود مي كند و اين تهديد را براي هميشه اگر از اهل كمال و بهشت باشد برمي دارد و ديگر اثري از مرگ نخواهدبود؛ اما اگر به كمال نرسيده باشد و اهل دوزخ باشد اين مرگ همواره تا ابد با او همراه خواهدبود و در آخرت نيز ادامه مي يابد؛ چرا كه اين موجود ناتمام هنوز دنيوي است و ويژگي هاي پست هبوط دنيوي را در خود دارد و به قول قرآن «اخلد الي الارض» است (اعراف؛ آيه 176)؛ از اين رو در دوزخ مرگ او هم دم به دم است و گويي هر دم اجل او مي رسد و مي ميرد و زنده مي شود. (ثم لايموت فيها و لايحيي؛ اعلي، آيه31)

ادامه نوشته